دانش اقباشاوی، کارگردان سینما، دربارهی فهرست منتشرشده مبنی بر لغو عضویت بخشی از اهالی سینما از صندوق اعتباری هنر مسائل و نکاتی را مطرح کرد:
یک مشکل اداری و ریشهای
امروز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ است که من با شما صحبت میکنم. اعلام میکنم مشکلی که یکی دو سال اخیر صندوق اعتباری هنر «به شکل شخصی» با اهالی سینما در میان گذاشته است، مشکل بروکراتیک(اداری) دارد.
من مشخصاً دربارهی اهالی سینما صحبت میکنم، چراکه صندوق اعتباری هنر متعلق به تمام اقشار هنری است. اما من به عنوان عضوی از سینما به اهالی سینما و وضعیت آنها اشاره دارم.
به نظر من و خیلی از از فعالان صنفی خانه سینما این نوع ارتباط گیری صندوق اعتباری هنر، اشکال مبنایی و ریشهای دارد.
در دو دوره گذشته و به خصوص در دورهی جدید، گویا صندوق اعتباری هنر، خانه سینما و صنوف مرتبط با آن را به عنوان «مرجع معرفی اعضای صنوف» به رسمیت نمیشناسد و برای ارتباط با سینماگرانِ مرتبط با صندوق اعتباری هنر، به صورت شخصی به آنها پیامک میزند!
حال این سوال مطرح است که صندوق اعتباری هنر میتواند به حدود ۶۰۰۰ نفر عضو خانه سینما پیامک بزند و ارتباط بگیرد؟
اینجا پس فلسفه وجودی «شماره نظام سینمایی» و «عضویت در خانه سینما»، چیست!؟
مگر نه اینکه صندوق اعتباری هنر طبق قوانین بروکراتیک مرجعی قانونی را -که خانه سینما باشد-، باید مبنا قرار دهد و بر همین اساس هنرمندان را مورد شناسایی قرار دهد؟
چطور میشود که با یک قاعده اشتباه، این خدمات از اعضا سلب میشود که اصلیترین آن بیمهی هنرمندان است.
دوران ریاست وقت انجمن صنفی دستیاران کارگردان
زمستان سال ۱۴۰۰، صندوق اعتباری هنر به اعضا، شخصی پیامک داد که برای خود پروفایل شخصی درست کنند و در آن نمونه کارها و قراردادهای خود را قرار دهند و همچنین این عمل را باید هر سال تکرار کنند!
در پایانِ پیامک هم نوشته شده بود که اگر این کار را نکنید، عضویت شما لغو میشود!
خب طبیعتا، مهمترین خدماتی که بسیاری از اهالی سینما درگیر آن هستند، بیمه آنها است که با لغو عضویت، این اتفاق غیرقابل قبول رخ میدهد.
من به عنوان رییس وقت انجمن دستیاران کارگردان همان موقع هم این قاعده را قبول نداشتم. از کلمه قانون استفاده نمیکنم، چون چنین چیزی مبنای قانونی ندارد و یک قاعده اشتباه است که میخواهند آن را صورت قانون در بیاورند!
مخالف نبودن من، شخصی نبود و یک خیر عمومی در آن وجود داشت. من به همکارانی فکر میکردم که به هر دلیلی، دسترسی برای انجام این کار ندارند. همکارانی که چند سال است که بیکار هستند. یکی به دلیل بیماری، دیگری به خاطر کهولت سن و خلاصه هر کس به هر دلیلی…
طبق این قاعده که اشکال ریشهای دارد، یعنی کسی که یک سال بیکار میشود دیگر هنرمند نیست و حق استفاده و بهرهمندی از خدمات دولت را ندارد!
آیا چنین چیزی منطقی است؟ کارگردانی که نتوانسته در هفت سال فیلم بسازد، دیگر کارگردان و هنرمند نیست؟
مدیر فیلمبرداری که دو سال نتوانسته است کار کند، دیگر هنرمند نیست؟
چطور میشود که اگر کسی با یک فیلم ساخته شده، از دنیا میرود، پیام تسلیت اینطور میآید که «آقا یا خانم ایکس کارگردان و هنرمند سینما درگذشت»!؟
یعنی با مرگ «هنرمند بودن اعضای سینما» اثبات میشود؟ خوب است که هنگام مرگ از همکارانی که به رحمت خدا رفتهاند سامانهای نمیخواهند که پروفایل درست کنند و بگویند هنرمند بودهاند تا پیام تسلیتی برای آنان نیز صادر شود!
مبنای هنرمند بودن در این قاعده چیست!؟
به عنوان مثال حقیقی، واروژ کریم مسیحی دو فیلم بسیار خوب ساخته است و به هردلیلی دیگر فیلمسازی نکرده است. آقای کریم مسیحی دیگر هنرمند محسوب نمیشود؟
یا مثالی غیر سینمایی بخواهم بزنم، آقا فرهاد مهراد بعد از انقلاب، دو آلبوم رسمی عرضه کرد که اگر اشتباه نکنم، یکی «وحدت» بود و دیگری «خواب در بیداری». اگر آقای مهراد، الان در قید حیات بودند و آلبوم دیگری هم عرضه نمیکردند و فقط تک آهنگ گاهی بیرون میدادند، هنرمند محسوب نمیشدند!؟
طبق این قاعده که باید هر سال نمونه کار آپلود شود، قرادادها آپلود شود و ادامه مراحل که هر کدامشان خوندل است!
سامانهای که رها شد
از مرداد ۱۴۰۱، علی مردانه به عنوان رییس انجمن دستیاران کارگردان انتخاب شد. محسن امیریوسفی رییس کانون کارگردانان هستند و در حال حاضر من عضوی از کانون کارگردانان سینمای ایران هستم و از دید یک عضو سینما صحبت میکنم.
وقتی من ریاست انجمن دستیاران را بر عهده داشتم، در همان زمستان ۱۴۰۰ این مسئله را مطرح کردم که این روش غلط است و مشکل بروکراتیک دارد و به نوعی دستانداز برای اهالی سینما است.
اما با اصرار منشی وقت آن زمان (با اینکه تاکید داشتم این راه به جای خوبی نمیرود و به خصوص برای بچههایی که کمتر شناخته شده یا گمنام هستند، به فکر یک خیر عمومی بودم) این روش پیش رفت.
از همان زمستان ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱ این سامانه در حال انجام بود که مختل و رها شد!
جلسهای با حضور مدیرعامل صندوق اعتباری هنرمندان – باغی در دروس
۹ خرداد ۱۴۰۱ جلسهای در باغ دروس که متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، در حضور هیئت مدیره خانه سینما، مدیرعامل صندوق اعتباری هنر و رییس سازمان سینمایی جناب آقای دکتر محمد خزاعی من این مسئله را به آقای پوراحمدی (مدیر عامل صندوق اعتباری هنر) مطرح کردم و ایشان به من گفتند که نگران نباشید و تمام مشکلات حل خواهد شد.
اما در حال حاضر میبینیم که بسیاری از همکاران ما لغو عضویت میشوند.
یک زاویهی دید کلی
شما اگر یک نگاه کلی بیاندازید شاید بازیگری که سالی چند کار دارد و لغو عضویت هم بشود برایاش مهم نباشد که من چنین چیزی را هم قبول ندارم که چون کسی کار دارد نباید از خدماتی که حق طبیعی هنرمندان است بهره مند نشود. ولی الان همکارانی که دچار مشکلات اقتصادی هستند و نتوانستند در سالهای اخیر کار کنند؛ باید بی پناه بمانند؟
مگر فلسفه وجودی صندوق اعتباری هنر حمایت از هنرمندان نیست؟ حال میگویند باید هر سال نمونه کار بفرستید، قراردادهایتان را آپلود کنید و دستاندازهای مختلف… و پیامکی دادهاند مجدد، که زودتر اقدام کنید وگرنه لغو عضویت میشوید.
من گمان میکردم صندوق اعتباری هنر به عنوان یک نهاد حمایتی اتفاقاً سراغ افرادی که مدتی نتوانستهاند کار کنند برود و دردی از آنها دوا کند اما گویا فلسفه وجودی این نهاد تغییر کرده است و شاید هم معنای حمایت، ارزش معنوی و حقوقی خود را از دست داده است.
دردِ دلها و دلخوریهای برخی همکاران
یکی از منتقدان عضو انجمن منتقدان سینماست، چندی پیش به من گفت ما مطلب مینویسم. ما نویسندهی رسانهها هستیم. ما برای انجام این کار که قراردادی نداریم! بنابراین طبق قاعده مسئولان جدید، ما هیچ حساب میشویم و مراحل سامانه را نمیتوانیم ادامه دهیم!
در صورتی که اگر همه چیز بهدرستی طبق قوانین بروکراتیک پیش برود، هر عضوی از خانه سینما و صنوف، شماره نظام سینمایی دارد و همه چیز واضح و روشن است!
پس کاربرد این عضویت و شماره نظام سینمایی چیست؟ تمام عضویتها راستیآزمایی هم میشود و هیچ مشکلی ندارد. چرا میخواهند برای یک حمایتی که حق طبیعی سینماگران و حتی تمام هنرمندان است سلب کنند و به آنها خون دل بدهند؟ شأن هنرمند یا هر عزیزی در جیگاه شغلی خود، اینچنین است که برای حق طبیعی خود دست دراز کند و با صدای بلند بگوید مشکل دارم!؟
مثالی دیگر، یکی از همکارانیست که دستیار کارگردان و عضو انجمن صنفی دستیاران کارگردان است. ایشان پروفایلی را ایجاد کرد تا ثبت نام کند، در مرحلهای که باید شماره تماس خود را وارد و ثبت میکرد، خط اعتباری ایرانسل خود را نوشت اما برایاش خطا آمد که این خط متعلق به شما نیست و با کدملی شما مطابقت ندارد. همه همکاران میدانیم که خط این شخص همین است و از آن استفاده میکند، خیلی واضح هست که این همکار مشکلات مالی زیادی دارد که نتوانتسته است خطی به نام خود بخرد. باید این موضوع را فریاد بزند؟
این همان نکتهای بود که من به آن تاکید داشتم. به رسمیت شناختن خانه سینما و صنوف به عنوان مرجع برای شناسایی هنرمندان!!
سخن پایانی همراه با یک نگرانی و هشدار
من در پایان به نکته مهمی میخواهم اشاره کنم که این نگرانی و این حل نشدن مسائل رفاهی هنرمندان منجر به نارضایتی در بقیه اصناف نیز میشود و من بارها به مسئولین هم به طور مستقیم و هم از طریق رسانهها و حتی در تلویزیون به آن اشاره کردهام.
البته من دیروز شنیدهام که قرار است یک هیئت ۳ نفره از طرف خانه سینما تشکیل شود و به عنوان نمایندگان تمام اعضای خانه سینما با مسئولان صندوق اعتباری هنر درباره این مسئله صحبت کنند. مسئلهای که واقعا نیازی به این پیچیدگیها ندارد و کاملا هضم شده است. اما جای بسی تعجب است که مسائل ساده و بدیهی را هم باید سخت بگیریم و در حل آن عاجز باشیم!
امیدوارم این توافق ختم به خیر شود و منجر به ظلم در حق هنرمندان به خصوص آنها که محتاج مسائل رفاهی و مالی هستند، نشود.
دانش اقباشاوی، به عنوان یکی از اعضای فعال انجمن سینمای جوانان ایران، کارگردانی را نخست با ساخت فیلمهای کوتاه تجربه کرد و با شرکت در جشنوارههای متعدد چون جشنوارههای فیلم کوتاه، خانه سینماگران جوان و… جوایزی را به دست آورد. او همچنین برنده تندیس بهترین فیلم کوتاه داستانی از ششمین جشن خانه سینما شد. اقباشاوی در گروه کارگردانی، احمدرضا درویش در فیلم سینمایی «دوئل» حضور داشت و تجربه دستیاری در کنار کارگردانانی چون: ابراهیم حاتمیکیا، رسول صدرعاملی و عبدالرضا کاهانی را دارد. اقباشاوی، در سال ۱۳۹۱ نخستین فیلم بلند سینمایی خود را با عنوان «تاج محل» ساخت. از دیگر آثار او میتوان به کارگردانی فیلمهایی چون: «هیهات»، «روزهای بهتر» و «دختر الهام» اشاره کرد. اقباشاوی اولین مینی سریال خود را نیز ساخته است و هماکنون در حال نگارش فیلمنامهی جدید خود است.
۵۷۵۷