به گزارش مبلغ در این مقال به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام مروری به چگونگی برخورد آن امام همام با مردم، نزدیکان و خدمتکاران می کنیم:
نقل است که در ایام مراسم حج، شخصی در شهر مدینه به خواب رفت تا اندکی استراحت کند، وقتی بیدار شد همیان رزش (کیف پول) را پیدا نکرد و خیال نمود آن را دزدیده اند، ازچادرش بیرون آمد دید امام صادق مشغول نماز است، چون حضرت را نمی شناخت به او مشکوک شد و گفت : تو همیان مرا بر داشته ای! امام فرمود : چند زر داخل همیانت بود؟ گفت: هزار دینار، حضرت او را به منزل بُرد و هزار دینار بهش داد، آن مرد حاجی وقتی به محل استراحت خود برگشت، همیان زرش را پیدا کرد و معلوم شد گم نشده بود، فوری به خانه امام صادق آمد و ضمن عذر خواهی، خواست هزار دینار را پس بدهد. امام صادق علیه السلام فرمود : هرچیزی را که ما دادیم دیگر پس نمی گیریم. آن شخص شگفت زده شد و گفت : این شخص بزرگوار و حمیده اطوار کیست؟ گفتند جعفرصادق است. چون شناخت، گفت: چنین کارهای بزرگ فقط از امثال او ساخته است. (مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۷۴ )
در نقل دیگری سفیان ثوری می گوید: روزی به محضر امام صادق علیه السلام مشرف شدم، دیدم رنگ رخسارش دگرگون شده، ازعلت پرسیدم؛ حضرت فرمود: برای اهل خانه سفارش کرده بودم که به پشت بام نروند، اما بعد مشاهده کردم کنیزی که یکی از فرزندانم را به او سپرده بودم از نردبان، به بالای پشت بام می رود و آن کودک را هم بر دوش دارد. چون مرا دید از ترس به خود لرزید و طفل بر زمین افتاد و فوت کرد. بعد حضرت ادامه داد : ناراحتی ام بر این است که چرا یک نفر از من این قدر ترس و وحشت داشته باشد؟ با این که امام صادق کنیز را بخشیده و در راه خدا آزاد کرده بود. (همان، ص ۲۷۵)
هشام بن حکم یکی از شاگردان حضرت نقل می کند: وقتی تاریکی شب فرا می رسید، امام صادق علیه السلام جرابی (کیسه چرمی) بر می داشت که در آن نان، گوشت و درهم بود، به دوش می گرفت و در دل شب آن را در میان فقرا و مستمندان مدینه تقسیم می کرد به گونه ای که هرگز او را نمی شناختند. بعدها می فهمیدند که جعفر صادق بوده است. (بحار الانوار، ج۴۷، ص ۴۸ )
همان طوری که ملاحظه می کنید در ماجرای کنیز با این که از نظر فقهی حضرت می توانست کنیز را به ارتکاب دو جرم آشکار (یکی عمل نکردن به توصیه امام و دیگری مواظبت نکردن از طفل و مُردن او)، محاکمه یا حد اقل تنبیه و توبیخ کند، اما امام علیه السلام به جای این کار کنیز را در راه خدای متعال آزاد می کند مهم تر این که خودش را سزاوار سرزنش می داند و این که چرا باید طوری رفتار کند که دیگران از او هراسناک باشند؟
در ماجرای رسیدگی به فقرا آن حضرت با توجه به این که هیچ مسئولیت حکومتی و اجرائی نداشت و می توانست بی تفاوت به فقر و گرسنگی مردم باشد و شب ها آسوده در خانه استراحت کند و به زندگی راحت شخصی بسنده نماید، اما آن حضرت سختی و سنگینی حمل جراب را به جان و دل خریده و دشواری کمک به مستمندان را به آسودگی و راحت طلبی ترجیح می دهد.
بیشتر بخوانید:
هوشمندی امام صادق(ع) در پاسخگویی به سؤالات
ایرانیان چه نقشی در بنای تمدن اسلامی داشتند؟
در ماجرای اتهام دزدی نیز حضرت می توانست علیه اتهام زننده طرح شکایت نماید که ایشان را متهم به دزدی نموده بود، اما امام در اینجا نیز اخلاق و مدارا را بر فقه مقدم می دارد و بدین سبب زمینه تعلیم، تربیت و رشد و تعالی را برای آن حاجی هموار می سازد.
آن حضرت در مرحله نخست به این سیره عمل می کرد، بعد همین امور را طی حدیثی به دیگران توصیه می فرمود: «تَواصَلوا و تَبارُّوا و تَراحَموا و کُونُوا إخوَهً بَرَرَهً کَما أمَرَ کُمُ اللّه ُ» اصول کافی، کلینی، ج ۲، ص ۱۷۵» با یکدیگر ارتباط داشته باشید، به هم دیگر نیکی کنید و با هم برادرمهربان باشید، همان طوری که خدای متعال به شما چنین توصیه فرموده است.
راستی امروز چرا با این سبک زندگی که بنیانگذارش امام صادق علیه السلام است، ما شیعان بیگانه هستیم؟ باور کنید اگر در جامعه امروزی ما به این سیره و سنت عمل شود، بسیاری از مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور برطرف می شود، فقر، بیکاری، اعتیاد و ناکار آمدی از جامعه برچیده می گردد، زندان های کشور خالی از سکنه شده و درِ داداگاه ها و دادسراها برای همیشه تخته می شود.
جامعه انقلابی ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز مبرم، به مکتب اخلاقی امام صادق علیه السلام دارد.
منبع: شفقنا
۵۷۵۷