مهسا بهادری: امروز سوم خرداد است و چهل و یکسال از آن روزی که رادیو گفت «خرمشهر، شهر خون، آزاد شد» میگذرد و در تمام این سالها دستکم ده فیلم و سریال درباره این موضوع ساخته شده است و حالا که به دو سال قبل نگاه میکنیم، متوجه میشویم که مدت زیادی است تلویزیون سریالی حول محور جنگ نساخته، نه اینکه این رقم به ده سال برسد، اما در دوره ریاست پیمان جبلی، سریالی پرطرفدار حول محور هشت سال دفاع مقدس علی الخصوص سوم خرداد ساخته نشده است. کمی ریزبینانهتر نگاه کنیم و به عقبتر بازگردیم، دو ماه پیش سال تحویل شد و دو مناسبت ملی و مذهبی یعنی عید نوروز و ماه مبارک رمضان با یکدیگر همزمانی داشتند و تنها دستآورد تلویزیون دو سریال بود.
به بهانه سوم خرداد و اینکه چرا تلویزیون در زمینه مناسبتی سازی مثل قبل عمل نمیکند، به گفتوگو با مهدی صباغزاده، تهیهکننده سینما و تلویزیون پرداختیم که در سال ۱۳۶۵ هم تهیهکنندگی فیلمی با نام «حریم مهرورزی» را برعهده داشت. در ادامه متن مصاحبه را میخوانید.
امروز سوم خرداد است دست کم در ابتدای گذشته سریالی با این محوریت ساخته نشده، به انضمام اینکه کلا پرداختن به این موضوع بسیار کم است، چرا تلویزیون دیگر به سمت مناسبتی سازی سریالها نمیرود؟ آیا پرداختن به مسئله جنگ غیر جذاب شده؟
سریالسازی به مدیریت شبکه ارتباط دارد، وقتی خود مدیران علاقه ندارند که سراغ این موضوعات بروند، دیگر چه توصیهای میتوان به آنها کرد؟
یک دوره پرداختن به این موضوعات حائز اهمیت بود، چرا الان دیگر اهمیتی ندارد و به سمت دیگری حرکت کرده است؟
دقیقا ماجرا همین است، تلویزیون که الان چیزی نمیسازد، سریالهایی هم که میسازد مخاطب چندانی ندارد، برنامههای سرگرمی آن هم که مخاطب را سرگرم نمیکند، الان هم تنها بخشی که در حال تولید محتوا و سرگرم کردن مخاطب است، بخش خصوصی است. تلویزیون آثار زیادی را در آرشیو خود دارد اما همین را هم پخش نمیکند تا مخاطب آن را ببیند و دقیقا دنبال چیست من نمیدانم.
اولویت برنامه سازی صداوسیما تغییر کرده است؟
ماجرا این است که درباره کدام اولویت صحبت میکنیم؟ این حرف را در شرایطی میتوانستیم بگوییم که تلویزیون آثار بسیار خوبی تولید میکرد، اما سمت این ماجرا نمیرفت، در این شرایط میگفتیم اولویتها تغییر کرده، اما برای صداوسیمایی که کلا چیزی تولید نمیکند، چه در زمینه سرگرمی چه پرداختن به مفاهیم و این موضوعات، کار شاخصی انجام نمیدهد، در چنین شرایطی دیگر اولویت چه معنایی دارد؟ تلویزیون تمام کارگردانان و تهیهکنندگان قدیمی خودش را کنار گذاشته و هیچ تلاشی هم نمیکند که آنها را روی کار بازگرداند. یک تیمی تشکیل شده، خودشان برای خودشان سریال میسازند و از آن لذت میبرند و به هیچکس دیگری هم اهمیت نمیدهند و نتیجهاش هم این است که میبینی. تمام تلویزیونها و برنامههای خارج از کشور به محتوای تولید شده ما غلبه کرده و هر چه خوراک دارند، به خورد ملت غیور ما میدهند، چون تلویزیون چیزی تولید نمیکند که مخاطب را از تماشای آن محتواها منصرف کند.
هرچند که سالهاست از ماجرای جنگ میگذرد، اما نکته این است که آیا نباید درباره آن در تلویزوین صحبت شود؟ آن هم با برنامههایی که هم مخاطب را سرگرم کند هم رنج و سختی مردم و رزمندگان را نشان دهد؟
وظیفه صداوسیما این است که درباره این ماجراها صحبت کند، شما ببینید که چند سال از جنگ جهانی دوم میگذرد، اما ههنوز هم آلمان فیلم و سریال درباره این ماجرا میسازد، آمریکاییها و چینیها و کرهایها هم همین کار را انجام میدهند، همین موضوع کافیست تا بگویم پرداختن به این ماجرا هیچگاه تکراری نمیشود. اتفاقا وظیفه ساخت و پرداخت به چنین موضوعاتی بر عهده صداوسیما و جایی مثل بنیاد فارابی است. که سال گذشته فارابی یک بودجه هنگفت داشت و از کارگردانانی که خودی بودند خواست تا درباره جنگ و محوریتهای متفاوت آن فیلم بسازند و در نهایت هم فیلمهایی ارائه شد که از نظر من از ساختار درستی برخوردار نبودند و معلوم هم نیست اکران که شدند، مخاطب خواهند داشت یا خیر!
شما فیلم سینمایی «حریم مهرورزی» را هم ساختهاید، چه شد که سراغ آن رفتید؟
من، غلامرضا موسوی و حبیب اسماعیلی در سال ۱۳۶۵ با سرمایهگذاری خودمان که رقمی حدود دو میلیون تومان بود این فیلم را ساختیم و تمام اتفاقاتی که شاهد آن هستید در هتلی که زیر پل سید خندان بود اتفاق میافتاد. از نظر من هم این فیلم رد مجموع اثر بدی نبود. شاید برایتان جالب باشد که من «خانه خلوت» را هم با نه میلیون و دویست هزارتومان ساختم، اما الان خهزینههها به قدری افزایش پیدا کرده است که تهیهکننده نمیتواند وارد مسائل ساخت بشود و محتوای جنگ را آنطور که شایسته است به تصویر بکشد.
در ادامه نگاهی انداختیم به چند سریال پرطرفدار و معروف تلویزیونی که به مسئله آزادسازی خرمشهر پرداختهاند.
خاک سرخ حاتمیکیا
با به پایان رسیدن دهه هفتاد که تب ساخت فیلمهای جنگی داغ بود و آثار بسیاری درباره جنبههای مختلف دفاع مقدس روی پرده رفت، دیگر کمتر شاهد ساخت فیلمهایی با این مضمون در دهه ۸۰ بودهایم. این در حالیاست که تلویزیون همچنان سریالهای شاخصی را تولید کرد که مخاطبان زیادی را هم با خود همراه کردند.
نام ابراهیم حاتمیکیا با سینمای دفاع مقدس ایران پیوند خورده است و این ارتباط نزدیک عاملی شده است تا او در حوزه سریالسازی هم به سراغ قصهای با همین مضمون برود. او سال ۷۹ سریالی را با محوریت اشغال خرمشهر ساخت که سال ۸۰ روی آنتن شبکه یک سیما رفت.
«خاک سرخ» که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج است که با پیروزی انقلاب آزاد میشود، او هنگام دستگیری دخترش لیلا را گم میکند و همواره در ذهنش به دنبال او میگردد. از سوی دیگر همزمان با شروع جنگ لیلا در تهران در آستانه برگزاری مراسم عروسیاش قرار دارد اما به یکباره او متوجه میشود که پدر و مادر واقعیاش در خرمشهر زندگی میکنند و به دنبال آنها میرود، اما این جستوجو همزمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از این شهر همراه میشود اما سرانجام او خانواده اش را در حالی می یابد که پدرش به اسارت درآمده است.
پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی، لاله اسکندری، حبیب رضایی، امیر آقایی و بهناز جعفری بازیگرانی هستند که «خاک سرخ» بازی کردند.
گلهای گرمسیری
محمدمهدی عسگرپور که از جمله کارگردانانی است که در سینما و تلویزیون به صورت همزمان فعالیت می کند، سال ۸۷ سریالی را با نام «گل های گرمسیری» روانه آنتن شبکه یک سیما کرد.
او در این مجموعه داستان زوجی جوان به نام ناهید و رسول را در بستر روزهای نزدیک به آغاز جنگ روایت کرده است که رسول پس از تعطیلی دانشگاهها به دلیل انقلاب فرهنگی روانه خرمشهر برای دفاع از کشور خود میشود. ناهید هم پس از مدتی به او پیوسته و ماجراهای مختلفی را از سر میگذراند که در نهایت دامنه آن به بخشهای زمان حال و دهه ۸۰ نیز کشیده میشود.
آتیلا پسیانی، بهنوش طباطبایی، اشکان خطیبی، پرویز فلاحی پور و روناک یونسی بازیگران شاخص این سریال هستند.
در چشم باد
یکی از سریالهای شاخصی که به آزادسازی خرمشهر میپردازد، «در چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است، فیلمی که زندگی شخصیت اول این فیلم به نام بیژن (با بازی پارسا پیروزفر) را از زمان قیام میرزا کوچک خان که کودک بوده است به تصویر میکشد تا زمان میانسالیاش که برای یافتن پسرش راهی خرمشهر میشود.
در واقع با وجود آنکه جنگ تحمیلی ایران و عراق و آزادسازی خرمشهر بخش پایانی این سریال عظیم را تشکیل میدهد اما جوزانی به خوبی صحنههای جنگی را به تصویر کشیده است، صحنه هایی که فراتر از یک سریال تلویزیونی و سینمایی هستند. او ضمن نمایش نابرابری های جنگ ایران و عراق، خشنونت و زشتیهای جنگ را مقابل دیدگان مخاطب قرار میدهد که همین مسئله باعث شده است تا نام این سریال در میان ماندگارترین آثار درباره آزادسازی خرمشهر به چشم بخورد.
سکانس آخر «در چشم باد» بیژن را به خرمشهر آزاد شده و در نهایت به پسرش میرساند در حالی که ترکشی سرگردان قلبش را هدف قرار داده است. این سکانس غمانگیز شاخصترین صحنه سریال است که در ادامه روند مجموعه به جانفشانیهای اسطورههای ایرانی اشاره دارد.
کیمیا
جواد افشار سال ۹۴ سریالی را با نام «کیمیا» روانه آنتن شبکه دو سیما کرد، سریالی که داستان آن حول محور زندگی دختری به نام کیمیا با بازی مهراوه شریفینیا پیش میرود.
این سریال که به مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران میپردازد، بخشی از داستان خود را به روزهای محاصره خرمشهر و مقاومت جانانه مردم اختصاص داده است و خانواده کیمیا که خرمشهری هستند در زمان محاصره این شهر به دفاع از خاک خود میپردازند و صحنه های جالب و خاصی را مقابل دیدگان تماشاگران قرار می دهند.
از دیگر ویژگیهای این سریال ایفای نقش محمد جهانآرا برای اولین بار توسط حامد بهداد است که با واکنشهای متعدد و متفاوتی همراه شد.
۵۷۲۴۵