اسلایدفرهنگی

اینفلوئنسرهای تئاتری، فوتبالیست‌های رانتی/ یک تهیه کننده از من چهار میلیارد تومان پول خواست تا فیلمم اکران شود

مهسا بهادری: هوندا داشتم و آدیدادس، الان کسی ندارد، یا دست‌کم قیمت آن به قدر گران شده که نماد افرادی نباشد که قشر مالی ضعیفی دارند. اما سالیان گذشته داستان فرق می‌کرد و گیتی معینی که حالا به او عمه جولی می‌گویند عاشق فردی با این مشخصات شده بود. روایت مفصل‌تر این داستان را اشکان درویشی روی صحنه تئاتر برده که به همین بهانه هم به گفت‌وگو با او پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

از اجرا در تلویزیون و ساخت فیلم سینمایی تا تهیه‌کنندگی چه مسیری طی شد که به اینجا رسید؟

من اجرای برنامه در تلویزیون را دوست دارم به این خاطر که دغدغه‌ اجتماعی مردم را می‌دانم و هر زمان که احساس کنم می‌توانم حرفی از مردم را به زبان بیاورم، حالم خوب است؛ مثلا در اجراهای تلویزیونی بیان انتقادات کمی صریح‌تر و رک‌تر است و در موقعیت‌هایی مثل تئاتر، متن‌هایی که روی آن کار کردم، تلاش داشتم در لفافه نقد اجتماعی خودم را مطرح کنم. در تئاتر «هوندا آدیداس» کار وطنز و کمدی یک مقدار متفاوت است و سعی کردم حرف‌ها پند اجتماعی داشته باشد و تفاوت نسل‌ها را به نمایش بگذارم. اینکه نسل جدید را درک کنیم و کمی بیشتر به آن‌ها فضا بدهیم، هدف از این نمایش بیشتر نقد اجتماعی است.

یک نکته‌ای که درباره این نمایش وجود دارد این است که بیش از هفتاد درصد نمایش دیالوگ نبود بلکه بهره گرفتن از موضوعات اجتماعی زمان حال است. در واقع شاید این نمایش سه سال دیگر قابلیت روی صحنه رفتن نداشته باشد. چرا به این سمت حرکت کردید؟

دقیقا درست است. امکان دارد که یک نمایش را امشب روی صحنه ببریم و واقعا یک ماه بعد با توجه به شرایط روز جامعه قابلیت اجرا نداشته باشد، چون در جامعه‌ ما امکان دارد که هفته‌ آینده به خاطر برهم خوردن یک سری معادلات اقتصادی و تحریم‌ها سبک‌های زندگی عوض بشود و این موضوع حتی روی فرهنگ مردم هم تاثیر منفی داشته باشد. این اتفاق باعث می‌شود که نمایش سیال باشد. چون به عقیده من نمایش باید در زمان جریان داشته باشد و بتواند که حرفش را به روز بزند.

پس با این توصیف دائم به فکر تغییر نمایش هستید؟

اتفاقا من برای تمدید این نمایش برای بعد از محرم و صفر فکرم این است که یک سری صحنه‌ها را عوض کنم، یعنی بیان به روزتری داشته باشم تا نمایش به حال حاضر نزدیک‌تر شود.

موضوع‌ها و سوژه‌های روز یک طرف اما تعدادی شوخی‌ در این نمایش هست که تماشای تئاتر به همراه اعضای خانواده را کمی سخت می‌کند. به هر حال برای خنداندن مخاطب از هر روشی نمی‌توان استفاده کرد. چرا شما این کار را انجام دادید؟

یک زمانی این حرف درست بود، فرضا برگردیم به ده پونزده سال پیش که حال مردم و حال دلشان خوب بود، در آن زمان مردم به کوچک‌ترین موقعیت کمدی واکنش نشان می‌دادند و می‌خندیدند، چون حال دلشان خوب بود.

این دلیل محکمی نیست که در نمایش به هر شوخی‌ای دست بزنیم.

ماهم به هر شوخی و روشی دست نزدیم. شاید خود من هم مخالف خیلی از این شوخی‌های موجود در صحنه باشم و شاید تعدادی از آن‌ چیزهایی که روی صحنه می‌بینیم با فرهنگ ما مغایرت داشته باشد، اما چون می‌بینم که در بعضی از صحنه‌ها مردم قهقهه می‌زنند و حال دلشان خوب است، می‌گویم ایرادی ندارد بگذار چند نفر کمتر نمایش را ببینند اما دست‌کم هر شب یک تعداد آدم با حال خوب از سالن بیرون بروند و این اتفاق هم افتاده است.

خب این ماجرا، یعنی پرداخت کمدی به موضوعات در آینده و در عرصه سینما و تئاتر کار را برای شما دشوار نمی‌کند؟

من یکبار درباره مافیای تهیه‌کنندگی در سینما صحبت کردم و گفتم آن چیزی که من می‌گویم دغدغه سینماست ومن هم دغدغه اجتماع را دارم اما دنبال سهم‌خواهی از سینما نیستم، الان هم می‌گویم من دنبال سهم‌خواهی از تئاتر نیستم و هیچ‌گاه هم ادعا نکردم که در تئاتر حرفی برای گفتن دارم. البته شاید ده سال بعد به این جمله‌ شما برسم و این اتفاق برایم بیفتد ولی من در حال حاضر زندگی هستم و شرایط مردم برایم مهمتر است. من یک آدمیم که از اجرای متن‌های کلاسیکی که فقط می‌خواهند حرف حرفه‌ای بزنند به شدت دوری می‌کنم، شاید ده سال بعد نظرم این نباشد. نکته بعد اینکه من دنبال مخاطب خاص و حرفه‌ای تئاتر نیستم.

اینفلوئنسرهای تئاتری، فوتبالیست‌های رانتی/ یک تهیه کننده از من چهار میلیارد تومان پول خواست تا فیلمم اکران شود

آدم‌هایی که به واسطه‌ شبکه‌های مجازی به شهرت رسیدند، یا به عبارتی اینفوئنسرها در نمایش شما حضور دارند، چرا سراغ این افراد رفتید؟

چون تلاش کردم تا بگویم برشی از جامعه‌ ما همه‌ این افرادی هستند که روی صحنه حضور دارند، ما یک دختر مذهبی داریم، کسی را داریم که تازه از خارج کشور بازگشته، یک دختر عشق فوتبال هم داریم اما درنهایت این‌ها با تمام تفاوت‌هایشان یکدیگر را پذیرفتند پس ماهم تفاوت آن‌ها با خودمان را بپذیریم. اعتقاد من این است که اگر می‌خواهیم یک ایران شاد داشته باشیم، پدر مادرهای امروزی ما باید نسل‌ها را با هم و کنارهم قبول کنند، ما نمی‌توانیم این نسل را زیر پای عقاید خودمان له کنیم.

حتی نمی‌توانیم کسانی که در فضای مجازی مشغول می‌شوند را کنار بگذاریم، چرا زمان‌هایی که یک اتفاق سیاسی در کشور رخ می‌دهد، از این افراد انتظار کنشگری داریم، اما آن‌ها را در جامعه راه نمی‌دهیم. به نظر من این‌ها هم یک برشی از جامعه هستند و می‌توانند به عنوان یک بازیگر تئاتر همراه صحنه باشند همینطور می‌توانند به عنوان یک بازیگر سینما هم بدرخشند.

ماجرا این نیست که چرا از این افراد استفاده می‌شود، مسئله این است که ما صدها یا شاید هزاران دانش‌آموخته رشته تئاتر داریم که بیکارند، در چنین شرایطی، چرا باید از افراد دیگر کمک گرفته شود؟

یکی از نقدهایی که به این نمایش وارد شده، این است که چرا صحنه تا این اندازه شلوغ است؟ چرا دخترها آنقدر زیاد هستند؟ در پاسخ به سوال شما و این نقد باید بگویم شخصیت‌های اصلی که قرار بود در داستان باشند، کلا چهار نفر بودند، اما من این تعداد را به هفت نفر رساندم که بتوانم سه نفر را از بیرون بیاورم و آن چهارنفر هم دانش‌آموخته‌ تئاتر هستند.

سعی کردم آدمی را بیاورم که استعداد دارد اما تا کنون در جایی بازی نکرده است. مشکلی که ما داریم این است که آدم‌ها را مشهور می‌کنیم بعد آن‌ها را در دل جامعه رها کنیم تا تک و تنها بمانند.

این موضوع درباره این نمایش وجود داشت که شما از این سه بازیگری که اینفلوئسر هم هستند برای ساخت نمایش هزینه دریافت کردید. توضیح می‌دهید؟

ببینید واقعا اینگونه نیست بچه‌ها با من قرارداد سفید امضا کردند، همین که در نمایش حضور دارند، به کار جان می‌دهند و مخاطب برای تماشای آن‌ها حاضر می‌شود همین امیر آرتا هرشب تعداد زیادی مخاطب فقط برای تماشای او می‌آیند. سر تمرین‌ها هم یکی از افرادی بود که بسیار دقیق و منظم بود گاهش غذا می‌گرفت می‌آمد هوای همه بچه‌ها را داشت و این کارها را همم دلی و بدون توقع انجام می‌داد.

من اینجا کسانی را آوردم که فضا دارند و توانایی هم دارند، از توانایی آن‌ها استفاده کردم که هرچند اندک اما درآمد داشته باشند. ما باید کاری کنیم که استعدادهایمان در کشور بمانند نه اینکه فرار کنند.

بیشتر بخوانید:

ساترا؛ «رهایم کن»/ حذف محسن تنابنده از بیلبوردهای شهری سریال رهایم کن و چالش‌های تازه مجوزها

عاملین قاچاق فیلم دستگیر شدند؟/ سازمان سینمایی پاسخگو نیست؟

وضعیت جعلی و سطح پایین تلویزیون؛ تبلیغ ماکارونی در خانه دوبلکس/ عادل فردوسی‌پور کجا مجری فعلی کجا؟

بازبینی با محتوای اثر شما مشکلی نداشت؟

نه، واقعا همراه و همگام بودند، به جز دو شوخی به نکته دیگری اشاره نکردند شاید اگر می‌رفتم سالن عمومی گیر و گرفتاری مقداری بیشتر بود اما واقعا همان‌هایی که بازبینی می‌کردند، خودشان هم دختر دارند و در این جامعه حاضرند.

تلاش کردید که این نمایش را در سالن عمومی روی صحنه ببرید؟

سالن‌های دولتی یک مقدار فضا را برای همان قشری که شما فرمودید یعنی تئاتری‌ها و دانش‌آموخته‌های تئاتر مناسب‌تر است. من یکبار رفتم یک سالن دولتی درخواست دادم گفتند چهار سال دیگر بیا در این مدت فیلمم را ساختم چند تئاتر هم روی صحنه بردم.

شما یک اثر سینمایی به نام «کن پامنار» ساختید، در حال ساخت کار بعدی هم هستید؟

سینمای من در مورد بچه‌های کار بود خیلی هم درخشید خیلی هم خوشحالم که در هنر و تجربه اکران شد و اثر بعدی من هم درباره مافیای فوتبال است. خیلی از خانواده‌ها به خاطر فوتبال نابود می‌شوند. خیلی از افراد بچه‌هایشان عاشق فوتبال هستند و خانواده‌ها هم زیاد پولدار نیستند فوتبال پر از باند بازی است و خیلی از افراد با لابی و رانت و پول وارد فوتبال می‌شوند و ایجنت‌ها که باید کارگزار رسمی باشند متاسفانه از این فضا فاصله گرفتند و یک سری دلال وارد فوتبال ایران شدند و تلاش ما بر این است که بتوانیم برای این فیلم پروانه بگیریم و درصورتی حق نمایش سینمایی می‌گیرم که با مافیای تهیه کنندگی سینما کار نکنم.

من برای فیلم قبلی‌ام دفتر سه تا تهیه‌کننده رفتم، یکی از آن‌ها گفت چهار میلیارد بده، دیگری گفت دو میلیارد بده و یکی هم گفت یک میلیارد بده تا برای فیلمت پروانه سینمایی بگیرم. من این کار را انجام ندادم به این دلیل که اعتقادم این است که اگر قرار است این نسل موفق شوند، باید تو روی مافیای تهیه‌کنندگی بایستند.

۵۷۲۴۵

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا