مهسا بهادری: خواه یا ناخواه بنیاد سینمای فارابی، همواره با نقدهای زیادی مواجه شده و این حجم از انتقادات دستکم در یکسال گذشته بیش از پیش افزایش پیدا کرد و این ماجرا هم دلایل زیادی داشت. حالا در راستای گسترش تعاملات بنیاد سینمای فارابی با بدنه فعالان حرفهای سینمای ایران، دو روز پیش جمعی از منتقدان و فعالان اثرگذار در حوزه نوشتار سینمایی با سیدمهدی جوادی مدیرعامل بنیاد سینمایی ایران دیدار و گفتوگو کردند.
مدیرعامل فارابی در این دیدار ضمن اهمیت برگزاری جلسه با فعالان حرفهای صنوف سینمایی گفت: «فارابی در سال گذشته با زردنگاریهای بسیاری مواجه بود که نه نقد سازنده و نه حتی حرف قابل استنادی برای گفتن داشتند، و ما به جای جدل رسانهای وقت خود را بر روی تولید اثر و ارتقای فعالیتهای سینمای ایران گذاشتیم. در این یک سال کار کردیم و حالا کارنامهای وجود دارد که میتواند محل ارزیابی و نقد ما باشد و از اینکه کارنامه خود را در بوته نقد بگذاریم استقبال میکنیم.نقدها را بی واسطه خواهیم شنید و جلسه با اهالی نقد و نظر سینما را یکی از مهمترین جلسات با صنوف حرفهای سینما برای خود میدانیم چرا که از اینکه عملکردمان نقد اصولی و حرفهای شود استقبال میکنیم.»
اما حدود دو هفته پس از این دیدار طی حکمی محمد خزاعی، رییس سازمان سینمایی، مجید زین العابدین را به سمت مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی منصوب کرد.
فارابی و حواشیاش
به بهمن سال ۱۴۰۱ بازگردیم؛ ماجرا در گام اول تعداد فیلمهای حاضر در جشنواره بود که از میان ۲۰ و چند فیلمی که در این رویداد حضور داشتند، ۹ فیلم برای این ببنیاد سینمایی بود.
«بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی محمود بابایی، «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیهکنندگی رسول صدرعاملی،«روایت ناتمام سیما» به کارگردانی علیرضا صمدی و تهیهکنندگی مجید رضابالا، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر و تهیهکنندگی سیدحامد حسینی، «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگر نژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری، «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سیدصابر امامی، «کتچرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی، «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیهکنندگی سعید سعدی و«هوک» به کارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی علی آشتیانیپور به ترتیب حروف الفبا عناوین فیلمهایی بودند که نهاد ملی سینمای ایران را در فجر چهل و یکم نمایندگی میکنند.
نقدها در گام اول به جشنواره و عوامل برگزار کننده آن وارد شد که چرا بخش اعظمی از فیلمهای حاضر در این رویداد، برای نهادهای دولتی هستند و همان زمان هم نقدها بر این ماجرا بود که فیلمها به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم شده است، اما بخش دوم انتقادات زمانی آغاز شد که فیلمها به نمایش درآمد و آنجا بسیاری از منتقدان و مخاطبان از بنیاد سینمایی فارابی پرسیدند که این همه بودجه و هزینه صرف چه فیلمهایی شده و چرا کیفیت آنها تا این اندازه ضعیف است؟
فیلم فروشی به تلویزیون
حدود دو ماه از این ماجرا گذشت و ناگهان در جدول پخش برنامههای تلویزیونی نام سه فیلمی به چشم خورد که برای بار اول دو ماه قل اکران شده بودند و هنوز هم روی پرده سینما نرفته بودند؛ اینکه یک فیلم سینمایی پیش از اکران در سینما روی آنتن تلویزیون برود، اتفاق بسیار نادری است که اولینبار برای فیلم سینمایی «یدو» که تقریبا بیش از نیمی از جوایزه آن دوره از جشنواره را دریافت کرده بود اتفاق افتاد و این روند ادامه پیدا کرد تا عید امسال و پخش آن سه فیلم از تلویزوین. همین ماجرا دو پرسش را ایجاد کرد، آیا وظیفه فارابی فیلمسازی برای تلویزیون است؟ آیا کاری منطقی است که فیلم پیش از اکران در سینما روی آنتن تلویزیون برود؟
که پاسخ هر دو پرسش با قطعیت خیر بود و همین ماجرا باب انتقادات زیادی را به روی فارابی گشود.
همین حواشی و ناکارآمدیهای دیگر به مرور زمان سبب شد تا مدیریت فارابی زیر سوال برود، اما برای رسیدن به پاسخ این سوال که آین این تغییر اتفاق خوبی است یا خیر؟ سراغ محسن علی اکبری، تهیهکننده سینما رفتیم که در ادامه میخوانید.
تعویض مدیریت در بنیاد سینمایی فارابی اتفاقی خوبی قلمداد میشود؟
بنیاد سینمایی فارابی، اصلیترین و تنها ترین گزینه ایران در عرصه بینالملل است و به شدت در جشنواره کودک و فجر تاثیر گذار است و رسالت تاسیس این بنیاد، معرفی کارگردانان و فیلمسازان جوان به سینما، منطبق با اصول و ارزشهای نظام انقلاب اسلامی است، برای چنین جایگاهی که محل عرضه هنر فاخر سینمای ایران است، خیلی اهمیت دارد که هنرمندان توانمند در این بنیاد حاضر شوند.
بنیاد سینمایی فارابی یک رابطه بسیار ظریف و حساس بین هنرمندان و مدیران برقرار کرده است و با جسارت تمام میتوانم بگویم مدیرانی که با هنرمندان ارتباط نداشتند، به سختی میتوانند در این مکان مدیریت کنند و همین موضوع هم سبب میشود که به عرصه مدیریت فرهنگی کشور لطمه وارد شود، به همین دلیل باید از مدیران کارکشته استفاده شود . در طول این مدت که مدیران زیادی برای بنیاد سینمایی فارابی انتخاب شدند، اکثر آنها سابقه مدیریت فرهنگی کلان را داشتند و در این بین از میان تمام کسانی که تجربه مدیریتی داشتند، آقای زینالعابدین، باتوجه به سابقه مدیریتی چندین ساله ایشان در شبکه یک سیما و ارتباطشان با هنرمندان، میتوانم بگویم که یک رزومه بسیار خوب و موفق دارند و این رزومه میتواند به ماهیت مدیریت سینمای ایران، خصوصا در زمینه ارتباط با هنرمندان، حضور ایشان میتواندتاثیر به سزایی بگذارد.
چیزی که در این چند روز مطرح شد و نقطه نقد به مدیریت آقای زینالعابدین است، این است که ایشان فعالیت خود را از نظارت بر پخش شروع کردند و انتقادات وارده هم در این زمینه بود که چرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی سراغ گزینه آقای زینالعابدین رفتند؟
در پاسخ به نقدهای وارد شده باید بگویم که این مثال مانند این است که بگویند اصغر فرهادی که یکی از بزرگترین کارگردانان سینمای ایران است، کارش را از دستیار کارگردان شروع کرده، بعدا چرا کارگردان شده است؟ من ایشان را مثال زدم چون از ایشان استادتر نداریم.
آخر چنین قیاسی را نمیتوان انجام داد به این خاطر که ایشان از ابتدا حوزه تخصصیشان همین ماجرا بود و بعد هم پیشرفت کردند ولی نظارت پخش صداوسیما ارتباط چندانی به فارابی ندارد.
مجید مجیدی، بازیگر بوده و بعد کارگردان شاخصی شده، من این را میگویم که نگاه نکنیم فرد از کجا آمده به این نگاه کنیم که چقدر موفق بوده است و آقای زینالعابدین یکی از موفقترین مدیران است و برقراری تعامل با هنرمندان یکی از مهمترین اتفاقات است.
بنیاد سینمایی فارابی در سال گذشته نه فیلم داشت که نتوانسته بود ایدهها و آرمانهای فارابی را به درستی نشان دهد، آیا این ماجرا یکی از علل مشخص شدن ناکارآمدی بنیاد سینمایی فارابی بود؟
هیچ یک از این مباحث در این تعویض تاثیرگذار نبود به این خاطر که ایشان در این یک سال وچند ماه نتوانسته بودند که با جامعه ارتباط مورد نظر را برقرار کنند.
بیشتر بخوانید:
فارابی وظایفش را فراموش کرده بود/ صدای منتقدان شنیده شد؟
وارد صداوسیما که میشوم انگار به خودم نارنجک بستم، همه میترسند/ «عطر آخر اردیبهشت» واقعیت درونی من است/ آن کتاب شعر معروف برای من نیست!
انتقادات در سال گذشته به فارابی بالا بود و علتش هم این بود که ماحصل ایده و افکار فارابی از پشت این ۹ فیلم خارج نشد.
به هرحال بعد از یکسری اتفاقات، به این نتیجه میرسیم که یک مدیر باید تغییر کند و مدیر دیگری جایگزین او شود و اگر بخواهیم این اتفاقات را موشکافی کنیم، به نتیجه درستی نمیرسیم. به هرحال آقای جوادی تمام تلاشش را کرد که به بهترین شکل مدیریت کند، اما موفق نبود، این عدم موفقیتش میتواند دلایل متعددی داشته باشد و من نمیخواهم وارد جزئیات آن شوم، چون به هرحال آن چیزی که مدیران درباره آن به اجماع رسیدند، آمدن آقای زینالعابدین بود که به عقیده من درست بود.
در آستانه جشنواره کودک این لازم بود یا آقای خزاعی متوجه این ماجرا شد که بهتر است به فکر جشنوارهای بزرگتر مثل جشنواره فیلم فجر باشد تا خرابکاری و حواشی بزرگتری برای جشنواره ایجاد نشود؟
بحث این است که اگر این تغییر به تاخیر میافتاد، قطعا جشنواره چهل و دوم ضعیفتر از جشنواره امسال برگزار میشد. نکته بعد اینکه مهمترین جشنواره ایران، جشنواره فیلم فجر است و جشنوارههای دیگر در مرحله بعدی قرار دارند.
برای اجرای سیاستهای آقای خزاعی و اسماعیلی باید این تغییر شکل میگرفت تا برای برگزاری بهتر جشنواره پل ارتباطی بین هنرمندان و مدیران برقرار میشد.
به نظر میرسد که این تغییر با استقبال مواجه شدهاست؟
شک نکنید که این تغییر یکی از بهترین تصمیمهایی بوده که گرفته شده است و من به شما قول میدهم که جشنواره سال آینده بهترین جشنواره در طول این سه سال خواهد بود. همه ما آقای زینالعابدین را میشناسیم، ایشان بسیار انسان روشنفکر و هنرشناسی هستند که ارتباط خوبی با هنرمندان دارند و مدیر فهیمی هستند.
۲۴۵۲۴۵