اسلایدفرهنگی

تحقیر آخرین حربه است/ اگر یک رسانه مستقل این کار را می‌کرد توبیخ می‌شد/ رفتار همشهری غیر حرفه‌ای بود

مهسا بهادری: یک زمانی در گذشته‌های دور وقتی نیاز بود کسی به روانشناس مراجعه کند به او برچسب‌های مختلفی از جمله دیوانه بودن می‌زدند؛ بعدها اما گفتند که روان باید سالم باشد به همین دلیل رفتن پیش روانکاو و روانپزشک و روانشناس به همه توصیه شد، حالا شما به این ماجرا فکر کنید که دهه‌ها از این تفکر و نگاه گذشته و به عصر تکنولوژی و هوش مصنوعی رسیدیم. بشر می‌خواهد به مریخ سفر کند و نگاه‌ها دائم در حال ترقی است؛ در چنین شرایطی یک روزنامه در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۲ حکم قضایی آزاده صمدی که مراجعه به روانشناس است را چهار میخ به دیوار صفحه یک روزنامه خود می‌کوباند و آن را ابزار توهین و تحقیر قرار می‌دهد و با یک عکس، هم چهره فرد را به سخره می‌گیرد هم مراجعه او به روانشناس را چیز عجیبی جلوه می‌دهد.

جدای از اینکه یکی از قوانین روزنامه‌نگاری حفظ حریم شخصی افراد است و این کار کاملا از رفتار حرفه‌ای به دور، پرسش اینجاست که واقعا رفتار یک روزنامه با قدمت باید این‌گونه باشد؟ اصلا چرا تحقیر افراد تبدیل به یک راه درآمدزایی برای افراد دیگر شده. چرا درآمدزایی؟ چون کسی که اصول و اخلاق حرفه‌ای را زیر پا می‌گذارد، فقط می‌خواهد به هر قیمتی شده یک کاری انجام دهد تا کارش را نگه دارد و این ناراحت کننده است که همشهری علیه شهروندانش شده است.

برای توضیح این عکس دو پاره آزاده صمدی در صفحه اول روزنامه باید گفت که چندی پیش، آزاده صمدی، بازیگر و کارگردان سینما، تلویزیون و تئاتر در جریان مراسم خاکسپاری رضا حداد، یکی از کارگردانان تئاتر ایران به همراه برخی از بازیگران زن با کلاه در این مراسم حاضر شد. این حضور حواشی زیادی را برای این بازیگر رقم زد، بلافاصله عکس‌های او در فضای مجازی منعکس و بازتاب گسترده‌ای داشت.

بعد از این حضور بود که برای آزاده صمدی پرونده‌ای تشکیل شد و طبق اعلام مرکز رسانه قوه قضائیه با اظهار کشف حجاب آزاده صمدی به دادسرا احضار و پرونده جهت تحقیقات به دادسرا ارسال شد.

حسن آقاخانی، وکیل پرونده آزاده صمدی گفت: متاسفانه قاضی محترم در رای خود بیانیه عقیدتی منتشر نموده است. درحالی‌که مطابق قانون قاضی مکلف است در زمان صدور دادنامه موارد قانونی را مورد ملاحظه قرار دهد.

برای بررسی این ماجرا که آیا رفتار این روزنامه درست است یا خیر و از منظر اجتماعی چه آسیب‌هایی را به جامعه وارد می‌کند و اینکه اصلا چرا یک رسانه باید سمت تخریب افراد برود، به گفت‌وگو با سعید معدنی، جامع شناس پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

آیا رفتار این روزنامه درست بود؟ اصلا چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟

ما نباید تعجب کنیم که افرادی در روزنامه‌های باسابقه و روزنامه‌هایی که در گذشته خوش سابقه بودند به عنوان نوسنده، روزنامه نگار یا هر عنوان دیگری جا خوش کردند و به هیچ وجه هم حرفه‌ای نیستند به همین خاطر هرچه که به ذهنشان می‌آید می‌نویسند و نکته ماجرا این است که حاشیه امنی هم دارند که امنیت روزنامه‌شان را تامین می‌کند و اگر فردی شکایت کند هم مسلما نمی‌تواند راه به جایی ببرد؛ پس همین دو عامل یعنی حاشیه امنیت و هم این عدم حرفه‌ای باعث شده این‌گونه قلم بزنند و این حرف‌ها را به زبان بیاورند وگرنه در یک جامعه نرمال این نوع نوشتن پیامد حقوقی دارد و حتی شاید مجازات هم داشته باشد به همین خاطر هم من فکر می‌کنم که این نوع روزنامه‌ها را نباید بیش از این جدی بگیریم؛ چون کسانی که این‌گونه قلم می‌زنند روزنامه‌نگاران حرفه‌ای نیستند و فقط از این طریق دارند پول در می‌آورند و زندگی می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

واکنش میرسلیم به دور زدن مجلس توسط صداوسیما

وارد صداوسیما که می‌شوم انگار به خودم نارنجک بستم، همه می‌ترسند/ «عطر آخر اردیبهشت» واقعیت درونی من است/ آن کتاب شعر معروف برای من نیست!

تحقیر آخرین حربه است/ اگر یک رسانه مستقل این کار را می‌کرد توبیخ می‌شد/ رفتار همشهری غیر حرفه‌ای بود
سعید معدنی

وقتی می‌گویید حاشیه امن منظورتان چیست؟

من دو نکته بگویم یک خواننده رپر هست که در ابتدا که حکم او اعدام بود و بعد به شش سال حبس تغییر کرد، از طریق رسانه قوه قضاییه اعلام نشد و یکی از رسانه‌ها آن را اعلام کرد یا همین همشهری و رفتارش با حکم آزاده صمدی را اگر یک رسانه مستقل انجام می‌داد احتمالا توبیخ می‌شد و اما این اتفاق الان رخ نمی‌دهد چون هم خود رسانه و هم روزنامه‌نگاران آن حاشیه امن دارند.

اگر از منظر اجتماعی نگاه کنیم این رفتار چه تاثیری در نگاه جامعه دارد و نگاه جامعه چه تاثیری روی این روزنامه‌ها می‌گذارد؟

ما دو گروه در جامعه داریم، عده‌ای که معتقدند آزاده صمدی یا هر فرد دیگری هر نوع که دوست دارند می‌توانند زندگی کنند و یک گروه دیگر هم هستند که معتقدند همه باید از ایدئولوژی ما پیروی کنند و این دو دیدگاه وجود دارد. آن گروهی که می‌خواهند ایدئولوژی را تحمیل کنند، این نوع نوشتن‌ها، اتهام‌ها، تمسخرها و این نوع تحقیرها آخرین حربه این گروه از افراد جامعه است و حربه بعدی هم زندان و مجازات است که البته در حال اتفاق افتادن است، یکی خانم صمدی، دیگری خانمی که باید در غسال‌خانه کار می‌کرد و بعدی هم خانمی که باید نظافتچی بیمارستان می‌شد و اساسا این نوع حربه‌ها راه به جایی نمی‌برد.

در روتیتر این گزارش آمده «مراجعه یک سلبریتی به روانشناس با حکم دستگاه قضا» مگر روانشناس رفتن یا اختلال روانی داشتن اتفاق تحقیر آمیزی است که یک روززنامه بخواهد با این همه ذوق و شوق روی آن مانور دهد؟ این چه آسیب‌هایی برای افرادی دارد که نیاز به روانشناس دارند؟

این نوع نگاه و تفکر به جامعه ما قبل مدرن باز می‌گردد. در گذشته یعنی حدود ۵۰ سال پیش، خیلی از والدین فرزندانشان را پیش روانپزشک یا روانکاو نمی‌بردند به این خاطر که باور داشتند به فرزندشان یا خودشان اتهام دیوانه بودن می‌زنند، اما با نگاه به چند سال گذشته که جامعه رشد کرده معتقدند که همه افراد باید به فکر روانشان باشد، ولی ماجرا کمی فراتر از رسانه نباید وظیفه خودش را فراموش کند به طور کلی روی صحبتم با تمام رسانه‌ها است که فکر می‌کنند با توهین و تحقیر باید کارشان را پیش ببرند ما قرار نیست علیه یکدیگر رفتار کنیم و باعث ایجاد دو دستگی و تفرقه شویم و فراموش نکنیم که مراجعه به روان‌پزشک و روان درمانگر نه تنها ابزار تحقیر نیست بلکه همه پذیرفتند که مانند پزشکی‌های دیگر است و ما سال‌هاست که در کلاس‌ها به دانشجویان می‌گوییم سعی کنید این نگاه منفور را درباره این ماجرا بردارید. کسانی که این‌گونه فکر می‌کنند تلاش کردند تا عقده‌های قدیمی را روی کاغذ بریزند تا از این طریق انتقام بگیرند.اگر به خاطر داشته باشید در سال گذشته هم یائسه بودن کتایون ریاحی را ابزار توهین قرار داده بودند در صورتی که این ماجرا یک عمر طبیعی است اما با این ماجرا خواستند فرد را تحقیر کنند و این یک نوع دست و پا زدن برای تخریب افراد است.

۲۴۵۲۴۵

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا