اجتماعیاسلاید

چرا اجتناب از ریسک کردن یک ریسک بزرگ است؟

علی سلیمی: بسیاری از مردم در سراسر دنیا نسبت به محتاط بودن وسواس زیادی پیدا کرده‌اند و از ریسک‌کردن بیزاند. ریسک‌گریزی روان را مختل می‌کند و امکان رشد شخصی را از بین می‌برد. با تجزیه و تحلیل دقیق ریسک‌ها می‌توان بازدهی آنها را افزایش داد.

از همان لحظه لقاح ما انسان‌ها در خطر مرگ زندگی می‌کنیم. همه می‌دانیم مسئله این نیست که آیا میمیریم یا نه، بلکه این است که کی و چگونه می‌میریم. هرودوت، مورخ یونانی می‌نویسد:«هیچ‌کس را تا زمانی که نمرده است خوشحال نشمارید». تا زمانی که بزرگترین خطر (مرگ) از بین نرود، نمی‌توان کسی را ایمن دانست.

چرا اجتناب از ریسک کردن یک ریسک بزرگ است؟

ظهور ریسک‌گریزی: با این حال به نظر می‌رسد زندگی کامل، سازنده و لذت‌بخش جای خود را به ایمن ماندن داده است. برخی از پدر و مادرها به شدت دنبال نگه داشتن کودکان در فضایی امن هستند یا دانشگاه‌ها که باید میدان نبرد فکری برای رقابت ایده‌ها باشند، فضاهای امن را برای محافظت از دانشجویان در برابر هر چیزی که ممکن است آنها را به چالش بکشد یا ناراحت کند، ارائه می‌دهند.

اهمیت ریسک‌پذیری: بخش زیادی از هر نوع روان‌درمانی کمک به مراجعان برای جرات ریسک‌کردن است. اجتناب از مسائل اضطراب‌زا از مشکلات عمده افراد دچار رنجش‌های روانی است. به هر حال، هر کار ارزشمندی نیاز به ریسک‌کردن دارد. دقت داشته باشید منظور از ریسک کردن سفر به مریخ نیست. ازدواج، درخواست افزایش حقوق، راه‌اندازی یک کسب و کار، رفتن به مدرسه، رانندگی، باز کردن سر صحبت؛ همه این فعالیت‌های عادی شامل مقداری ریسک هستند.

از لحاظ تکاملی، انسان برای اجتناب از خطر تکامل یافته است. از آن طرف، برخی از افراد به گونه‌ای تکامل یافته‌اند که ریسک را محرک، هیجان‌انگیز و نشاط‌آور می‌دانند. این ترکیب جاذبه و دافعه در ریسک کردن باعث شده زندگی پرریسک گونه انسان میلیون‌ها سال ادامه یابد.

چرا اجتناب از ریسک کردن یک ریسک بزرگ است؟

یکی از دلایل افزایش ریسک‌گریزی صرفا فقدان تمرین است. در گذشته انسان‌ها چاره‌ای جز ریسک کردن نداشتند. شکارچی اگر ریسک شکارکردن را به جان نمی‌خرید گرسنه می‌ماند. امروزه اما اینگونه نیست و زندگی با کمترین میزان ریسک و زنده ماندن ممکن شده است. دلیل دیگر این است که افراد نسبت به نتایج منفی بیش از حد حساس و آگاه شده‌اند.

والدین نیز نسبت به گذشته ریسک‌گریزتر شده‌اند و این ویژگی را به فرزندان خود نیز منتقل کرده‌اند. اصطلاح رایج امروزی که مطالب زیادی هم درباره آن نوشته است، «والدین بالگرد» هستند؛ منظور پدر و مادرهایی است که اجازه نمی‌دهند بچه‌هایشان از جلوی چشم آنها دور شوند. امروزه والدین به طور کلی، فرزندان کمتری نسبت به گذشته دارند، بنابراین زمان بیشتری برای وسواس به خرج دادن در مورد فرزندان خود دارند که نتیجه آن ترس بیشتر در والدین و فرزندان است. اما مسئله اینجاست که بدون ریسک‌پذیری هوشمندانه، نوآوری متوقف می‌شود، فرهنگ متحجر می‌شود و هیچ‌کس هواپیما یا اینترنت را اختراع نمی‌کند. افرادی که ریسک نمی‌کنند، شانس خود را برای زندگی مفید و خودشکوفا کاهش می‌دهند.

برخی خطرات خود را به بازی‌های ویدیویی محدود می‌کنند. دیگران در مشاغلی که از آنها متنفر هستند مشغول می‌شوند و به طور فزاینده‌ای مضطرب، عصبانی و افسرده می‌شوند. بسیاری از آنها آنقدر لبریز از ترس هستند که حتی به دنبال کمک هم نیستند. متاسفانه آنها ساده‌ترین راه‌ها و ریسک‌های احمقانه مانند مواد مخدر، رابطه جنسی غیرمشروع، دعواهای گروهی و بزهکاری را انتخاب می‌کنند. برای جلوگیری از هرج و مرج فرهنگی، افراد از کودکی باید بیاموزند که هوشمندانه ریسک کنند و زمانی که خطری از بین نمی‌رود، به طور سازنده با تعارض و ناامیدی برخورد کنند. درضمن نباید از یاد برد اجتناب از درد می‌تواند توانایی ما را برای مقابله با درد کاهش دهد. مراجعان روان‌درمانی که در ریسک‌کردن مشکل دارند، اغلب با مسائل دیگری مواجه می‌شوند. مشکلات در کار و در روابط ممکن است به دلیل بیزاری از خطر ایجاد شوند. در درمان چنین مسائلی، مسئله مهم این است که درمانگر خودش با ریسک‌پذیری راحتی بیشتری داشته باشد تا اینکه چه جهت‌گیری نظری دارد. یک درمانگر خوب ریسک‌های بیهوده و خودویرانگر را تشویق نمی‌کند، بلکه از آنهایی حمایت می‌کند که عاقلانه برای یک هدف روشن و سودمند اتخاذ می‌شوند. کمک به مشتریان برای راحت‌تر شدن با ریسک مستلزم کمک به آنها برای انجام تجزیه و تحلیل دقیق در مورد ریسک و سود و زیان آن است.

چرا اجتناب از ریسک کردن یک ریسک بزرگ است؟

یافتن تعادل بین احتیاط و ماجراجویی

اجتناب از ریسک طبیعی است و به همان اندازه طبیعی است که از آن انرژی بگیرید. یافتن یک تعادل قابل اجرا بین احتیاط و ماجراجویی برای داشتن زندگی رضایتبخش حیاتی است. مشخصا ریسک‌پذیری بی‌پراوایانه احتمالا پایان بدی خواهد داشت. از سوی دیگر، آدم عاقل زندگی در یک فضای امن را انتخاب نمی‌کند که در نهایت عمر خود سرشار از پشیمانی و حسرت زندگی نزیسته باشد.

منبع: psychologytoday

بیشتر بخوانید: ۷ افسانه در مورد روان‌درمانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا