مجتبی اسپنانی، کارگردان فیلم سینمایی «زندگی شیرین»، که به تازگی در گروه هنر و تجربه اکران شده، ، درباره شکلگیری ایده این فیلم سینمایی گفت: قصه فیلم «زندگی شیرین» در دهه ۱۳۶۰ روایت میشود و آن زمان در همسایگی خانه ما در اصفهان خانمی زندگی میکرد که برای من شخصیتی شیرین و جذاب داشت و در ذهن من به شخصیتی ماندگار تبدیل شد که همین شخصیت را در «زندگی شیرین» آوردم و کاراکتر اصلی فیلم است.
اسپنانی خاطرنشان کرد: نسخه اولیه فیلمنامه «زندگی شیرین» را نتوانستیم بسازیم چون حمایتی که لازم بود صورت نگرفت و من نسخه کوتاه این فیلم را هم به انجمن سینمای جوان ارائه دادم اما از ساخت آن حمایت نکردند در نهایت به فیلمنامه فعلی رسیدم که فیلم «زندگی شیرین» ساخته شد.
این کارگردان در ادامه گفت: «زندگی شیرین» روایتگر قصه زنی است که همسرش به جبهه رفته و در آنجا آشپز است، او پس از چند ماه به اصفهان برمیگردد و فقط یک شب میتواند آنجا بماند و باید به جبهه برگردد و این زن تصمیم میگیرد دو فرزندش را به کسی بسپارد تا حداقل بتواند آن چند ساعت را با همسرش تنها بگذراند که به من گفتند این قصه را باید تغییر بدهم و من کمی تغییرات در قصه ایجاد کردم ولی «زندگی شیرین» همان قصه است ولی چند کاراکتر دیگر به آن اضافه شده است. «زندگی شیرین» روایتی از زیست سالهای ۶۵ – ۶۶ است، زمانی که انسانها به دلیل جنگ حسرت سادهترین اتفاقات را در زندگیشان داشتند و این فیلم هم دغدغهای انسانی را مطرح میکند که کمتر کسی به آن توجه داشته است.
اسپنانی تأکید کرد: همانطور که گفتم شخصیت شیرین را از یک شخصیت واقعی الهام گرفتم اما قصه این فیلمنامه بر اساس واقعیت نیست. شیرین شخصیتی است که واقعاً رفتارها دلنشینی دارد، ما اصفهانیها افرادی طناز هستیم و در زندگی روزمرهمان طنز وجود دارد ولی متأسفانه طنزی که در سالهای گذشته از مردم اصفهان در جامعه مطرح شده حتی پیرو کمدی ارحام صدر و تئاتر اصفهان هم نیست و به سمت لودگی رفته است ولی در این فیلم سعی کردم جنسی از طنازی را ارائه دهم که مختص اصفهانیها است.
وی افزود: فضای طنز در «زندگی شیرین» به قدری زیاد است که حتی در سایت سینماتیکت هم ژانر فیلم را کمدی نوشتهاند اما این فیلم به هیچوجه کمدی نیست. کاراکترهای فیلم من در موقعیت اقتصادی خوبی نیستند و جزو قشر ضعیف به حساب میآیند اما من با این فضا سعی کردم نه فقر را تکریم کنم و نه اجازه دادم که فیلمم تصویرگرِ صرفِ بدبختیها و مشکلات باشد. قصه «زندگی شیرین» یک قصه کاملاً واقعگرایانه از زندگی در دهه ۱۳۶۰ است و یک دغدغه کاملاً انسانی را در آن دوران به تصویر میکشد و ماجرای زنی را روایت میکند که تا امروز کسی به آن نپرداخته و حتی من که سعی کردم این قصه و دغدغه را بیان کنم هم با چالشهای بسیاری روبرو کردند.
این کارگردان درباره اکران «زندگی شیرین» در گروه هنر و تجربه گفت: این فیلم بر خلاف دیگر فیلمهای من که در گروه هنر و تجربه اکران شدند اثری است که میتواند نظر مخاطب عام را هم به خود جلب کند و مطمئناً اگر ما از بازیگران مطرح استفاده میکردیم فیلم به شکل گستردهتری اکران میشد اما متأسفانه بودجه کافی نداشتیم و فیلم را با کمترین هزینه در ۱۵ روز ساختیم و اگر فیلمبرداری به ۱۶ روز میانجامید من دیگر توان پرداخت هزینههای لازم را نداشتم و باید کار را تعطیل میکردیم. فیلم «زندگی شیرین» در فضایی دوستانه با کمترین هزینه ساخته شد اما خوشبختانه حاصل کار به شکلی است که امروز مخاطب وقتی فیلم را ببیند احساس نمیکند که لوکیشنها، گریم و طراحی صحنه و لباس غیر واقعی است؛ با وجود اینکه بودجه ساخت این فیلم به اندازه بودجه ساخت یک فیلم کوتاه بود.
وی افزود: برای نقش اصلی این فیلم به خانم سارا بهرامی که خودشان هم اصفهانی هستند فکر میکردم اما در نهایت از حضور یکی از بازیگران خوب تئاتر اصفهان استفاده کردیم که واقعاً در این نقش درخشید و به نظرم هر چند بازیگران این فیلم افراد چندان مطرحی نیستند اما مخاطب بازیهای خیلی خوبی را خواهد دید. متأسفانه سیستم کشور ما به طور کل اینگونه شده که برای دیده شدن هر کاری باید از چهرههای معروف استفاده کرد و در سینما هم این قاعده وجود دارد و یکی از دلایل اکران این فیلم در گروه هنر و تجربهعدم حضور ستارههای سینما در آن است.
این کارگردان درباره روایت قصه این فیلم در شهر اصفهان گفت: قصه «زندگی شیرین» میتواند در هر شهری روایت شود و آن را نمیتوان تنها مختص اصفهان دانست اما مطمئناً اگر بودجه کافی داشتم از نشانههای فرهنگی و تاریخی اصفهان در این فیلم استفاده میکردم. به عنوان مثال اگر قرار بود ما سکانسی در میدان نقش جهان داشته باشیم باید میدان را به شکل سالهای دهه ۱۳۶۰ طراحی میکردیم که هزینه بسیار بالایی برای این کار نیاز بود و به همین دلیل ترجیح دادیم که وارد شهر نشویم. اصفهان در دوران جنگ همیشه استانی پیشرو بوده و به نسبت جمعیت بیشترین شهید را داشته است و به همین دلیل حال و هوای جنگ و جبهه در آن زمان در اصفهان بسیار به چشم میخورد.
وی خاطرنشان کرد: در فیلمهایی که کار کردم همیشه یک زن نقش اول را بر عهده داشته است و در این فیلم که به دوران جنگ میپردازد هم چنین رویکردی داشتم. آخرین فیلم کوتاهی که ساختم توانست موفقیتهای بسیاری کسب کند و حتی بهترین فیلم کوتاه جشنواره مقاومت شد و در آنجا هم کاراکترم زنی بود که اصلاً قصد نداشتم به او تقدس ببخشم اما ما شاهد زنی قدرتمند بودیم. من همیشه به این نکته توجه داشتم که روایتهای ما در سینما درباره جنگ همیشه مردانه بوده و این دغدغه را داشتم که چرا به وضعیت زنان در دوران جنگ توجهی نمیشود. من در این فیلم قصه زنی را روایت کردم که چند ماه از همسرش که به جبهه رفته دور بوده و مطمئناً این دور بودن برای او خوشایند نیست و این میتواند بهانهای برای روایت یک قصه باشد. من به عنوان یک فیلمساز باید آن نقاط دیده نشده را جستجو کنم و در این فیلم هم دست روی موضوعی گذاشتم که اصلاً به آن توجه نشده است؛ شاید این موضوع کمی حساسیتبرانگیز باشد اما به نظرم نباید به این دلیل جلوی روایت این قصه را گرفت و آن را کنار گذاشت.
وی افزود: از طرفی همواره در فیلمهای سینمایی شاهد تصویری بسیاری آرمانی از همسران رزمندگان و شهدا هستیم ولی زن قصه «زندگی شیرین» زنی است که با هزاران بدبختی در کنار همسرش است و سعی دارد زندگیاش را سر و سامان دهد اما یک شخصیت آرمانی نیست و واقعاً زنی ساده است که در زندگیمان میتوانیم با نمونههای مشابه او بسیار مواجه شویم. در دوران جنگ همه مردم از اقشار مختلف با عقاید مختلف به جبهه رفتند و از کشور دفاع کردند و بهتر است ما در سینمایمان کسانی که به جبهه رفتند را تنها متعلق به یک طیف نشان ندهیم. در این فیلم علاوه بر اینکه شخصیت اصلی یک شخصیت کاملاً ساده و واقعی است شخصیت همسر شیرین هم همینطور است. او اصلاً به صورت داوطلبانه به جبهه نرفته ولی وقتی به جبهه میرود دچار تحول میشود. من فکر میکنم حتی برای روایت قصه شخصیتهای قهرمان باید به نقاط ضعف آنها توجه داشته باشیم چرا که شخصیتها در نقطه ضعفهایشان شکل میگیرند و اینگونه است که مخاطب میتواند کنش قهرمانانه آنها را باور کند.
220