به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا حجتالاسلام و المسلمین احمد واعظی؛ رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۹ آذر ماه در نشست علمی «بازخوانی انتقادی ایدههای دانشگاه اسلامی، علوم انسانی اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه» با بیان اینکه هر چیزی وقتی در جامعه نهادینه شد برساخته خود یعنی علم و تمدن جدید را با خود به همراه میآورد، گفت: بنده اصلیترین چالش را در علوم انسانی اسلامی این میدانم که ساحت فکر آن منقح و نهادینه نشده است زیرا اگر چیزی در حد فکر بماند و در جامعه نهادینه نشود و جان مخاطبان به وسیله آن فکر تسخیر نشود حرکت تمدنسازانه و چرخه تولید علم هم شکل نخواهد گرفت.
وی افزود: علوم انسانی اسلامی نه تبدیل به فرهنگ علمی در مراکز علمی شده است و نه چرخه تولید دانش را بر محور خود قرار داده است زیرا آن ساحت فکر، تنقیح و نهادینه نشده است. این چالش اصلی ما است و یکسری چالشهای فرعی هم شاهد این چالش اصلی هستند.
واعظی با بیان اینکه چالشهای فرعی بیانگر بیماری چالش اصلی است، اظهار کرد: یکی از این عوارض چالش اصلی و یا شاهد بر آن چالش اصلی، کجتابی مفهومی و روشی است که در قبال ایده علوم انسانی اسلامی داریم یعنی شاهد سوء فهمهایی هستیم که به دو مورد اشاره میکنم؛ اول اینکه برخی دنبال اسلامیسازی علوم انسانی موجود هستند یا به دنبال اسلامیسازی علم مدرن اعم از طبیعی یا انسانی هستند که اصلا این مسئله امری ناشدنی و بیمعنا و ناشی از عدم فهم علم مدرن است.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با بیان اینکه علم مدرن، برساخته انسان مدرن است، گفت: انسان مدرن هم برآمده از بنیانهای فکر مدرن در عرصه هستیشناسی، انسانشناسی، انسانگرایی و غایات زندگی است؛ همه چیز متفاوت از گذشته است؛ علم در گذشته به عنوان معرفت و شناخت مطابق با واقع بود ولی علم مدرن کاملا با این نگاه فرق دارد و دانش تلقی میشود نه معرفت.
واعظی افزود: الان تمام تحولاتی که علم مدرن از عصر روشنگری پیدا کرد سبب نشده است که از پارادایم علم مدرن بیرون برود؛ همه تحلاتی که در فلسفه علم مدرن هم رخ داده است ولی باز بازگشت به گذشته را نداریم و هنوز هم در بنیاد و عناصر فکر مدرن قرار داریم. هنوز همه چیز در خدمت انسان است؛ امروز هم تلاش علمی برای به خدمت درآوردن همه چیز برای انسان و تصرف در طبیعت و براساس نگرش مادی به عالم و براساس خرد خودبنیاد و استغنا از هر مرجع معرفتی بیرون از انسان است گرچه برخی نگرشها رو به تغییر است.
برخی علوم انسانی را با فقه اشتباه گرفتهاند
وی افزود: اینکه گفته شود ما میخواهیم این علوم مدرن را اسلامی کنیم نتیجه بدفهمی و کژتابی در فهم است زیرا مبنا و بنیاد آن فرق دارد. کژتابی دیگری که در مورد علوم مدرن داریم ناظر به روش است یعنی برخی از مدافعان علوم انسانی اسلامی، علوم انسانی را با فقه و استنباطات فقهی اشتباه گرفتهاند و پسوند اسلامی را به معنای التزام به رویکرد اجتهادی و استنباطی آن طور که در فقه وجود دارد میدانند یعنی دانش درجه اول در علوم انسانی را محصول مراجعه به کتاب و سنت و استنباط از منابع نقلی دین میدانند به تعبیری میگویند چون قرآن فرموده است که من تبیان برای همه چیز هستم ما میتوانیم علوم انسانی اسلامی را از اول تا آخر از قرآن و روایات بگیریم.
واعظی با بیان اینکه این هم نوعی سوء فهم از علوم انسانی است، اضافه کرد: علوم انسانی عرض عریضی دارد و جنس برخی از علوم انسانی جنس فلسفی است مثلا فلسفه فرهنگ و ذهن و زبان جنس فلسفی دارند و وقتی ما قصد داریم دنبال فلسفه ذهن و فرهنگ اسلامی باشیم به معنای آن نیست که از وجه فلسفی به وجه فقهی بدل شود. اینجا اسلامیبودن شبیه همان فلسفه اسلامی است که روش عقلی جای خود را به روش فقهی واجتهادی بدهد.
وی افزود: حکمت متعالیه که به همنوایی عقل و شهود و برهان و قرآن تاکید زیادی دارد ما مشاهده نمیکنیم که سنخ فلسفی آن تغییر کند بلکه بعد از فراغ از وجه عقلی سراغ قرآن و احادیث و … میروند و همنوایی و همخوانی آن را بیان میکنند نه اینکه به جای تعقل و برهان سراغ روش اجتهادی بروند. وقتی میگوییم بخش فلسفی علوم انسانی میتواند اسلامی شود یعنی میتواند عقلانیت موحدانه داشته باشد نه عقلانیت سکولار که بخواهد بنیاد فکر مدرن را مبنا قرار دهد و در بنیانهای فکری، انقلاب میکند و اساس فکر مدرنیته را مورد خدشه قرار میدهد و ما چنین علومی را اسلامی میدانیم.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه با بیان اینکه بخشی از علوم انسانی از سنخ دانش توصیفی است و نمیتوان دانش توصیفی را به روش اجتهادی به دست آوریم، اظهار کرد: چالش دیگری که واقعا مانع برای توسعه ایده علوم انسانی اسلامی در مراکز علمی ما مطرح شده است تلقی سیاسی از علوم انسانی اسلامی است؛ به هر دلیل موجه و یا ناموجهی بخش قابل توجهی از مخالفان علوم انسانی اسلامی، این ایده را مقابله انقلاب اسلامی با استکبار و نوعی غربستیزی میدانند یعنی اینطور باور دارند که چه کسانی و چرا ایده علوم انسانی اسلامی را مطرح میکنند و نتیجه میگیرند که بانیان آن درصدد منازعه سیاسی با غرب هستند.
وی افزود: اساسا هر امری در جامعه دوقطبی شد فهم حقیقت رخ نخواهد داد و از طرف دیگر مدافعان ایده علوم انسانی اسلامی هم به تنور سیاسی شدن بحث میدمند یعنی کسانی دفاع کرده و عَلَم آن را به دست میگیرند که کاملا سیاسی هستند و یا نهاد و جنس کارشان با این قصه سنخیتی ندارد مثلا یک نهاد امنیتی بخواهد پرچم علوم انسانی اسلامی را بلند کند.
تلقی سیاسی از علوم انسانی؛ مانع توسعه آن
واعظی با تاکید بر اینکه این دوقطبیشدن هم دائما در جوامع بشری در حال پررنگشدن است، بیان کرد: در مقالهای خواندم که نوشته بود آنقدر در آمریکا دوقطبیشدن رواج یافته و شدت گرفته است که هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بدون هیچ تاملی با هر آنچه از سوی حزب دیگر عرضه و طرح شود صددرصد مخالفت میکنند فارغ از اینکه این طرح حق است یا نیست و به نفع ملت آمریکا هست یا نیست و همین اتفاق در فضای علوم انسانی اسلامی در حال رخدادن است و برخی از دریچه سیاست میبینند.
وی با بیان اینکه چالش دیگر عدم توازن میان تولید دانش درجه اول در علوم انسانی با مطالعات درجه دوم است، اظهار کرد: ما چند دهه است که در زمینه علوم انسانی اسلامی کار میکنیم و بنده به شدت با کسانی که غیرمنصفانه میگویند در این چند دهه کاری نشده است مخالفم. بعد از انقلاب حجم زیادی از مطالعات سیاسی تولید شده است که هیچ تناسبی با مطالعات سیاسی مطرح در علوم غربی ندارد و تحت پارادایم ولایت فقیه و حکومت دینی صورت گرفته است و اینها هم تولید دانش است. چطور است که اگر در حقوق سیاسی و فلسفه سیاسی تحت پارادایم غرب کار شود تولید علم است ولی وقتی در مردمسالاری دینی باشد علم محسوب نمیشود؟ یا اگر سوسیال دموکراسی باشد علم نیست.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با بیان اینکه البته این مطلب حق است که تولیدات درجه اول و دوم ما در عرصه علوم انسانی با هم تناسب ندارند، افزود: ما بیش از آن که دانش درجه اول در علوم انسانی اسلامی تولید بکنیم حرف درباره آن زدهایم و این حرفها هم توام با بسیاری از کژتابیها است و ساحت فکری آن هم تنقیح و نهادینه نشده است و در مباحث روششناسی هم وفاق نسبی نداریم و این چالش بزرگی است.
علوم انسانی در مدیریت کشور جایگاه رفیعی ندارد
واعظی اضافه کرد: چالش دیگر، جدینگرفتن حکمرانی علم در حوزه علوم انسانی است؛ اساسا دو مشکل وجود دارد؛ اول اینکه علوم انسانی در ساحت مدیریت کشور جایگاه رفیعی ندارد و به جای محوریت علم در حکمرانی با غلبه شبه علم و تجارب فردی و نگاههای گروهی مواجهیم و این ضعف عامی است؛ تلاشهایی شده است ولی پیوند طبیعی میان مقوله حکمرانی و تولید دانش وجود ندارد.
وی ادامه داد: همچنین در خود حکمرانی علم هم مشکل داریم و آن وجود نگاه اقتدارگرایانه و پروژهای دانستن علوم انسانی اسلامی است؛ بدون تردید ایجاد زیرساخت، شرط لازم برای تحقق علوم انسانی اسلامی است یعنی اگر در راس مدیریت مراکز علوم انسانی ما کسانی وفادار به علوم انسانی اسلامی نباشند قهرا ضربه خواهیم خورد و برعکس اگر مدیران وفادار باشند کمک زیادی به توسعه علوم انسانی اسلامی خواهد شد ولی نگاه پروژهای و از بالا به پایین غلبه دارد و نتیجه معکوس میدهد.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه باید بدنه رسمی و غیررسمی علمی کشور به حرکت در آید تا علوم انسانی اسلامی محقق شود، گفت: مشکل بنیادی و اصلی در علوم انسانی اسلامی این است که ما در برزخ بیمبنایی به سر میبریم و ساحت فکری که مولد تمدن و علم متناسب با این تمدن است تولید نشده است و در برزخ تعلق خاطر به سنت و مدرنیته گیر کردهایم و جامعه علمی ما هم در این برزخ قرار دارد لذا موتور حرکت علوم انسانی اسلامی به کار نیفتاده است با اینکه ایده و طرح و فکر مقدسی داریم ولی همانند تمدن اسلامی در قرون گذشته انسان متمدن اسلامی را تربیت نکردهایم.