مظاهر گودرزی: انگار قبل از حوادث سال گذشته کسی به آنها توجه نمیکرد، بودند اما نه در کانون توجهها؛ مواجهه با آنها، با نوع موسیقیای که دوست داشتند، ادبیاتی که با آن صحبت میکردند و لباسهایی که میپوشیدند، مواجهه مثبتی نبود، شاید حتی با طعنه و تحقیر هم همراه میشدند؛ اما یک مرگ تلخ ورق را برگرداند، بعد از ماجرای مهسا امینی اعتراضات خیابانی بهراه افتاد، اعراضاتی که به مدرسهها کشیده شد، حالا کانون توجهها بهسمت این نسل چرخید، شاید تا قبل از آن کسی کنشگری آنها را ندیده بود، اما حالا همه درباره نسل Z (زِد) حرف میزدند، نسلی که میخواست خودش را فریاد بزند، به این بخش از صحبتهای مصطفی مهرآئین، جامعهشناس درباره ویژگیهای نسل جوان توجه کنید: «من این نسل را نسل عشق و اهل دوستی میدانم، آنها را اهل اخلاق و صداقت میدانم، معتقدم اهل صلح هستند. این نسل نسلی است که فهم عمیقی از انسان دارد، این نسل جهان را برای آشتی میخواهد، درک درستتری از زندگی دارد، بهمعنای دیگر قبل از اینکه فلسفه بخواند خودش فیلسوف است.»
پاراگرافهای فجازی را ترجیح میدهند تا کتاب
صحبتهای مهرآئین برای یک سال قبل است، در بحبوحه حوادث شهریور سال گذشته، شاید آن روزها کسی اگر هم میخواست نمیتوانست چیزی جز زبان تحسین درباره این نسل بچرخاند، اما حالا بعد از یک سال واکنشی متفاوت بهگوش میرسد؛ «یک نوع لذتگرایی خودمحور لحظهای در آنها میبینیم.»، «وقتی میبینم کسی خیلی از آنها تعریف میکند احساس میکنم که میخواهد سوارشان بشود.»، «اینکه نسلی باشد که هیچ چیز درباره ایران نداند، نه در مورد جنگ، نه انقلاب، نه اصلاحات، نه وقایع ٨٨ . نمیدانم چقدر میشود به این ندانستنها افتخار کرد.»؛ «این نسل کم حوصله در مطالعه عمیق هستند. عمدتا پاراگرافهای فجازی را ترجیح میدهند تا کتاب.»، «نگاهشان به نسل های قبل تحقیر آمیز است.»؛ اینها جملاتی از صحبتهای علیرضا علویتبار، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره نسل جدید است.
او البته در گفتوگوی خودش با روزنامه شرق گفته بود مقصر اصلی این وضعیت را خود ما (نسل گذشته)، حکومت و دستگاههای تبلیغاتی آن میداند که با نسل جدید گفتوگو نکردند.
همه که تحلیل عمیق ندارند
علویتبار مانند هر کارشناس دیگری برای نظراتی که میدهد دلایل و استنادهایی دارد، دلایلی که میتواند برای یک نفر محکمه پسند باشد یا نباشد، برای همین هم هست که مخالف و موافق پیدا میکند. مثلاً درباره همین نظر اخیر ایشان، نرگس ملکزاذه، بهعنوان یک معلم که زمان زیادی را با دانشآموزان سپری میکند، نه با همان ادبیات علویتبار اما کموبیش به نظر او نزدیک است. او به مناطقآزاد میگوید: «من با این ایده موافقتهایی دارم، وضعیت بچههای این نسل درست مانند بزرگترها میماند، همه بزرگترها که تحلیل سیاسی درستی ندارند و عمیق نیستند، بچهها هم همین وضعیت را دارند، اینطور نیست که بگوییم چون بزرگ شده نسل تکنولوژی هستند خیلی باید روی آنها حساب باز کنیم.»
او ادامه میدهد: «البته این بچهها نسبت به سنی که دارند در مقایسه با نسل ما در همان سنوسال متفاوتتر هستند، اما هنوز آن چیزی نیستند که بزرگشان کنیم و بگوییم تغییرات اساسی را میتوانند انجام دهند.»
نسلی که ریا ندارد
روی دیگر سکه نسل جدید را یک معلم دیگر به مناطقآزاد میگوید، محمد داوری معتقد است: «آقای علویتبار درباره نسل جدید به روی دیگر سکه اشاره نکردند، بهنظرم ایشان روی منفی سکه نسل جدید را گفتند و احساس میکنم شناخت دقیقی از نسل جدید ندارند، روی دیگر سکه نسل جدید پرسشگری، جسارت، جهانبینی دقیقتر و گستردهتر آنها است، از طرفی واقعبینی نه آرمانگرایی، و زندگی محوری از ویژگیهای این نسل است، بههمین دلیل هم بود که با جنبش اخیر همراهی کردند، برای دانشآموزان دوره هفتم، هشتم و نهم، زن و آزادی مفهوم زیادی نداشت اما آنها با بخش زندگی این شعار بیشتر همراه شدند نزدیک شدند چراکه زندگی را بیشتر میفهمند، آنها در حوادث اخیر بیشتر با واژه زندگی همراه بودند.»
او بیان میکند: «این نسل برخلاف نسل گذشته تظاهر و ریا ندارد، این نسل زندگی و عشق را با همان مفهوم زمینی آن میفهمد، این نسل زندگی را با همان مفاهیمی که یک عده در آسمانها جستوجو میکردند و وقتی پیدا نکردند در سن پیری روی زمین بهدنبالش هستند میفهمند. این بچهها متوجه شدند در همینجا و برای امروز به دنبال زندگی با همه مفاهیم و ابعادش باشند.»
داوری ادامه میدهد: «یکی از ویژگیهای نسل جدید جایگاه هنر میان آنها است. نسل جدید هنر را به معنای ضرورت برای زندکی خوب فهمیده است، موسیقی را با همین مفهوم فهمیده و از آن استفاده میکند، این نسل فیلم میبیند، با مفاهیم زیباشناختی زندگی بهمعنای واقعی آن ارتباط برقرار کرده است، بههمین دلیل وقتی آقای علویتبار که ممکن است خودش این را تجربه نکرده باشد شاید نسل جدید را آنقدر زیبا نبیند که هستند.»
بیشتر بخوانید:
۲۳۳۲۳۳