اسلایدفرهنگی

چند روایت دست‌اول از سوءقصد به جان هاشمی رفسنجانی/ آقا فریاد زد «برسید» «برسید»/ هاشمی: حضور فداکارانه‌ی عفت مرد مهاجم را مجبور به فرار کرد

فهیمه نظری: بین ساعت ۸ و سی دقیقه تا ۹ شامگاه جمعه ۴ خرداد ۱۳۵۸ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در منزل شخصی‌اش هدف گلوله‌ی دو مهاجم از اعضای فرقان قرار گرفت که به بهانه‌ی رساندن نامه‌ای از جانب حجت‌الاسلام ناطق نوری وارد منزل ایشان واقع در دزاشیب شده بودند. بلافاصله پس از این ترور عفت مرعشی همسر آیت‌الله که نقش مهمی در ناکام گذاشتن آن ایفا کرده بود همراه با چند تن دیگر هاشمی رفسنجانی را به بیمارستان شهدای تجریش [رضا پهلوی سابق] رساندند و ایشان تحت عمل جراحی قرار گرفت.

واکنش چهره‌ها

بلافاصله پس از انتشار خبر سوءقصد به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مهندس مهدی بازرگان، آیت‌الله طالقانی، حجت‌الاسلام دعایی سفیر وقت ایران در عراق، امیرانتظام سخن‌گوی دولت موقت، آیت‌الله خامنه‌ای، صباغیان معاون نخست‌وزیر و گروه زیادی از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی به بیمارستان شهدای تجریش هجوم برده و حال ایشان را جویا شدند.

در تماسی تلفنی که خبرنگار کیهان در همان شب با دفتر امام خمینی در قم گرفت معلوم شد که بلافاصله پس از دریافت این خبر، امام برای بهبودی حال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نذر کرده است.

آیت‌الله خامنه‌ای در تماس تلفنی خبرگار کیهان در این باره گفت: «آیت‌الله هاشمی ۱۵ سال است نمودار کامل صداقت و صفای انقلابی و خستگی‌ناپذیری در صحنه‌ی مبارزه است و ما چوب عدم وابستگی و استقلال خود را می‌خوریم. جست‌وجو از عناصری که ماهیت انقلابی و اسلامی آن‌ها واضح است مشخص‌کننده‌ی ماهیت سوءقصدکنندگان است. کسانی که سعی می‌کنند چهره‌هایی مانند آیت‌الله هاشمی را مورد خدشه قرار دهند، معلوم است به حساب چه کسی کار می‌کنند.»

آن‌ها که گفتند دست آمریکا در کار است

برخی از مقامات و چهره‌های انقلاب نیز از جمله آیت‌الله منتظری و ابوالحسن بنی‌صدر در همان واکنش‌های اولیه این سوءقصد را توطئه‌ی آمریکا دانستند. آیت‌الله منتظری در پاسخ به تماس تلفنی خبرنگار کیهان (۵ خرداد ۵۸) در این باره گفت: «خبر سوءقصد به حجت‌الاسلام والسلمین هاشمی رفسنجانی مایه‌ی تاسف شد و خوشحالیم که ایشان سالم هستند و حال‌شان رضایت‌بخش است. بایستی به گروه‌هایی که متصدی این حرف‌ها هستند بگوییم که آن‌ها نمی‌توانند روح یأس در رهبر و ملت ایجاد کنند. هم رهبر ما قاطع است و هم ملت ما. در این سوءقصد به احتمال قوی دست آمریکا در کار است و اگر دست چپ هم باشد، چپ آمریکایی است. مانند توده‌های نفتی در زمان دکتر مصدق، اگر کار چپی‌ها باشد چپی‌های ساخت آمریکا هستند. ولی مردم قاطع‌تر می‌شوند و دست شرق و غرب را قطع می‌کنند. دنیا، دنیایی است که مردم روشن شده‌اند… صدی نود [در سوءقصد به هاشمی] دست آمریکا در کار است. با این کارها می‌خواهند روح یأس در رهبر و ملت ایجاد کنند ولی این روح ایجاد نمی‌شود و مردم برای کوتاه کردن دست شرق و غرب قاطع‌تر می‌شوند.»

از نگاه ابوالحسن بنی‌صدر نیز در پاسخ تلفنی به خبرنگار کیهان این‌طور اظهار نظر کرد: «به نظر می‌رسد که توطئه‌هایست برای از بین بردن موانع ایجاد رژیم آمریکایی در ایران که حافظ منافع آن‌ها در ایران باشد. آمریکا می‌خواهد ایران را از دست ندهد. آیت‌الله هاشمی آن‌طور که برای من معلوم شده روحیه‌ی ضد آمریکایی‌اش قوی است.»

بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است

فارغ از نذر امام خمینی برای سلامتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، پیامی هم خطاب به ایشان فرستادند. متن این پیام که در صفحه‌ی ۱۱ روزنامه‌ی اطلاعات مورخ یک‌شنبه ۶ خرداد ۵۸ منتشر شد به این شرح بود:

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

جناب حجت‌الاسلام، مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز

مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد به رضاخان بگویید من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.

آمریکا و دیگر ابرقدرت‌ها بدانند ملت ما زنده است، اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است، اینان با این تلاش‌های احمقانه نمی‌توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند. نمی‌توانند شخصیت انسانی اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند. هرچند ترورها حساب‌شده و سازمان‌یافته باشند و از لابه‌لای آن‌ها جای پای ابرقدرت‌ها و جنایت‌کاران بین‌المللی به چشم می‌خورد. ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه‌ها مقاومت کند، توطئه‌ها را بشکند. با کمال مراقبت انقلابی این جنایتکاران را شناسایی کنند و به دادگاه‌های انقلابی معروفی کنند. پاسداران انقلاب و روسای آنان موظف‌اند از این شخصیت‌های ارزنده‌ی انقلابی حفاظت کنند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند اگرچه خود آن‌ها راضی نباشند. ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد و اجازه‌ی دخالت به خیانت‌کاران را در کشور خود ندهد. ما ملت‌های بزرگ اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می‌کنیم. باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود و وعده‌ی الهی به همت اقشار ملت‌های اسلامی تحقق یابد.

من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می‌گویم که در راه هدف تا نزدیک به شهادت پیش رفت و سلامت و فدای خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم. والسلام علیکم عل عبادالله الصالحین

روح‌الله الموسوی الخمینی

جزئیات ترور از زبان خواهرزاده‌ی هاشمی رفسنجانی

علی شریفیان خواهرزاده‌ی جوان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که هنگام ترور در منزل ایشان به سر می‌برد، فردای آن روز درباره‌ی جزئیات این ماجرا به خبرنگار روزنامه‌ی بامداد گفت:

حجت‌السلام سرگرم دیدن برنامه‌ی تظاهرات از تلویزیون بود. من هم توی حیاط بودم که زنگ زدند. پاسداری به نام سعید در را باز کرد. یکی از دو فری که در زده بود کفش کتانی به پا داشت. پاسدار از او خواست که کفش خود را دربیاورند ولی او قبول نکرد و مستقیم به اتاق پذیرایی رفتند و روی مبل نشستند. چند لحظه بعد آقای رفسنجانی وارد اتاق شد و پاسدار به نام سعید را مرخص کرد. چند لحظه بعد من و خواهرزاده‌ام به اتاق دیگر رفتیم. بعد از چند دقیقه آقا فریاد زد «برسید»، «برسید» ما توی اتاق پریدیم و دیدیم دست یکی از تروریست‌ها را گرفته و تروریست دومی دستش شل شده بود. آقا هم صورتش سیاه شده بود. علی خواهرزاده‌ی آقا پرید که اسلحه را بگیرد ولی دست آقا با دست تروریست قفل شده بود. در همین لحظه تروریست دیگر کلت را به سوی آقا گرفت و شلیک کرد. آقا روی فرش نشست. تروریست‌ها که سراسیمه شده بودند چند تیر دیگر هم شلیک کردند. همسر آقا خودش را بر روی یکی از تروریست‌ها انداخت و یک تیر هم به قالی اصابت کرد و آن‌ها فرار کردند. آن‌ها بی‌.ام. و زردرنگ ۲۰۰۲ داشتند.

چند روایت دست‌اول از سوءقصد به جان هاشمی رفسنجانی/ آقا فریاد زد «برسید» «برسید»/ هاشمی: حضور فداکارانه‌ی عفت مرد مهاجم را مجبور به فرار کرد

حضور فداکارانه‌ی عفت مرد مهاجم را مجبور به فرار کرد

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یک سال پس از این واقعه در روزنوشت‌های چهارم خرداد سال ۵۹ خود در مورد آن این‌طور نوشته است:

ترور من توسط یک گروه سه‌نفره انجام گرفته و شخصی به نام سعید واحد مسئولیت تیراندازی به من را برعهده داشته و فرد دیگری به نام غلامرضا یوسفی وی را حمایت کرده و راننده‌ی این عملیات هم شخصی به اسم ابوالقاسم سیاه‌پوش بوده است. این گروه سه‌نفره با برنامه‌ای از قبل طراحی‌شده، شبانه به منزل‌مان آمدند و یکی از آن‌ها با بهانه قرار دادن یک نامه از طرف یکی از مسئولین [ناطق نوری] با من دیدار کرد. در حین گفت‌وگو من به حرکت‌های آن مرد مشکوک و متوجه شدم که اسلحه‌اش را درآورده و می‌خواهد شلیک کند. در این لحظه با او گلاویز شدم. حضور فداکارنه‌ و به‌موقع عفت و تلاش شجاعانه‌ی او برای جلوگیری از اصابت گلوله‌های شلیک‌شده به نقاط حساس بدنم، مردم مهاجم و هم‌دستش را که در حیاط در انتظار او بود مجبور به فرار ساخت و بعد از آن عفت مرا به‌سرعت با کمک همسایگان به بیمارستان رساند. پس از انتقالم به بیمارستان و انجام عمل جراحی و اقدامات مناسب دیگری که برای جلوگیری از خون‌ریزی انجام گرفت، از این حادثه جان سالم به در بردم. هرچند که عوارض این حادثه سال‌ها با من بود.

۲۵۹۵۷

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا