الهه جعفرزاده: «در اعمال خداپسندانهای چون اهدای عضو یا اهدای خون، معمولاً جماعتی ساعی هستند و با هر گرایش و مذهبی، این قبیل کارها را یک عمل مقدس میدانند. اواخر دهه پنجاه شمسی، من یک جوان هیئتی و بزرگشده در پای منبرها و هیئتها بودم و میدیدم که بزرگترهایم در این مجامع خون اهدا میکنند. همین شد که من هم به آنها پیوستم و در زمینه اهدای خون با ایشان همپیمان شدم. هرچند بهمرور زمان، نفراتی از این جمع بهدلیل کهولت سن کنار رفتند، در زمان هشت سال دفاع مقدس شهید شدند و یا سالها بعد فوت کردند. از آن گروه فقط بنده ماندهام که بهطور مستمر تا امروز، هر سه ماه یک بار، خون دادهام.»
روایت محمد امین جُنیدی جعفری، مرد بازنشسته را از چگونگی ورود به عرصه اهدای خون و استمرارش در این امر خواندید. او که بیش از ۴۰ سال است خون خود را به هموطنانش هدیه میکند، اهدای خون را وظیفهای شخصی میداند و در گفتوگو با مناطقآزاد میگوید: «چطور یک فرد مسلمان صبح، ظهر و شب خودش را مقید میداند که نماز بخواند، من هم سر موعد که میشود، انگار برایم اذان گفتهاند؛ هر سه ماه یک بار خودم را مقید میدانم که خون اهدا کنم. اهدای خون تقریباً ملکه ذهن و عملم شده است.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
مهمترین نکته در عمل اهدای خون برای شما چیست؟
این اصل که در مقوله اهدای خون هیچگونه «ریا» در کار نیست، برای من نکته جالب توجهی است. یعنی اینکه من گیرنده خون را نمیبینم که خدای ناکرده بخواهم به او فخر بفروشم و بگویم خون من است که به شما تزریق میشود و در بدنتان جاری است. من هربار که خون میدهم، به این موضوع واقفم که ممکن است چهار نفر توسط خون منِ اهداکننده، احیا شوند؛ اما هرگز نسبت به این موضوع تکبر نورزیدهام.
چند سال سن دارید؟
تا الآن که ۶۲ سال از سنم میگذرد، به شکرانه الهی این رسالت را همچنان ادامه دادهام.
گروه خونی شما چیست؟
B+.
در طول این دوران، تجربه جالبی هم کسب کردهاید؟
بله. من از سال ۱۳۹۰ ایده تازهای را در این زمینه اجرا کردم که شیرینترین تجربه زندگی من است. بدین شرح که مرکز استانها را به ترتیب حروف الفبا فهرست کردم و طی یک فرایند ۹ ساله به تمام مراکز سفر کردم و در آن مناطق خون اهدا کردم. فکر میکنم تنها کسی باشم که اهدای خون در کل مراکز اهدای خون استانها را در کارنامه دارم و از این کار هم بسیار خرسندم. خوشحالم که خونم در تمام وطن در جریان است و حیاتبخش جانهای بسیاری است. برایم مهم نیست که گیرنده خون من شیعه، سنی یا فامیل، غریبه و … باشد؛ همین که یک انسان فارغ از هر ملاکی با خون من احیا میشود، برایم ارزشمند است.
مبدأ و مقصد این سفر کدام شهرها بودند؟
من سفرم را از اراک آغاز کردم و در شهر یزد، طی صد و شصت و یکمین اهدای خون، آن را به پایان رساندم.
انگیزه شخصی شما از این اقدام چه بود؟ ضمن اینکه حتماً اطلاع دارید در صورت کمبود ذخایر خون در هر یک از نقاط کشور، این کسری از سوی مناطق دیگر جبران میشود و انتقال خون به مراکز مربوطه به سهولت انجام میگیرد.
بله، میدانم هر استانی که خون کم بیاورد، از استانهای دیگر کمک میگیرند تا آن کمبود را جبران کنند، اما من قلباً میخواستم خودم به آن مراکز بروم و خونم را در تمام سرزمینم تقسیم کنم. این کار حس خوشایندی را به من القا میکرد. کما اینکه من پیش از هر اهدا، آزمایشات لازم را میدادم و هربار در سلامت کامل بودم. بهنظرم همین مورد پاداش عمل من در دنیاست؛ که به مدد الهی هرگز مشکلی برایم پیش نیامد که مانع از اهدای خونم شود.
هماهنگی و هزینه رفت و آمد به نقاط مختلف کشور را خودتان تقبل میکردید یا از طرف سازمان پرداخت میشد؟
تمام هزینهها را خودم پرداخت میکردم. خیلی از استانها را خودم بهتنهایی و در برخی سفرها، با تعدادی همراه میرفتم و از آنها هم میخواستم در این امر سهیم شوند. تمام هزینه رفت و برگشت همراهانم، به طرق مختلف زمینی و هوایی، نیز با شخص بنده بود و میگفتم «وقتی خونم را اهدا میکنم، مالم را هم اهدا میکنم، هیچ مشکلی ندارد».
اینکه افراد با میل شخصی در این سفر با شما همراه میشدند، بسیار ارزشمند است.
بله. تجربه مشابهی هم در این زمینه دارم که مربوط به اوایل سال ۱۳۹۶ است. هفتم فروردین ماه آن سال، طی هماهنگی با راهنمایی و رانندگی و هلال احمر از شهر پیشوا، واقع در ۴۰ کیلومتری جنوب شرق تهران، یک گروه ۱۷ نفره دوچرخهسوار بهمدت ۸ ساعت تا قم رکاب زدیم و در نهایت همگی در مرکز این استان خون اهدا کردیم. این هم یک اتفاق نو بود که علاوه بر ترویج اهدای خون، جنبه ورزشی هم داشت.
تا به امروز چند بار خون اهدا کردهاید؟
تا به حال ۱۸۱ بار اهدای خون کردهام.
تا کی قصد دارید این کار را انجام دهید؟ محدودیتی در این زمینه وجود دارد؟
بله. هم محدودیت سنی دارد و هم محدودیت سلامتی. در راستای پروتکلهای بهداشت و سلامت، هربار قبل از اهدا آزمایشهایی انجام میشود و در صورت وجود کوچکترین مشکلی، اهدای خون مجاز نخواهد بود. بهلحاظ سنی هم محدودیت دارد؛ بازه سنی اهداکنندگان میبایست بین ۱۸ سال تمام تا ۶۵ سال باشد. من هم بهشرط حیات این کار را تا جایی که ممکن باشد، ادامه خواهم داد. حتی اگر مقدور بود، بعد از ۶۵ سالگی و تا زمانی که سلامتی و رمق در بدن دارم، خون اهدا خواهم کرد.
از نحوه برخورد پرسنل در مراکز اهدای خون استانها بگویید؛ با توجه به اینکه در اقصی نقاط کشور این تجربه را داشتهاید، آیا تا به حال با بدرفتاری یا کم و کاست هم مواجه بودهاید؟
طبق تجربه میتوانم بگویم برخورد مسئولان در مراکز انتقال خون تمام کشور، نهتنها با من، بلکه با سایر مراجعان بسیار خوب و مقبول بوده است. اما من یک پیشنهاد برای مدیر کل محترم سازمان انتقال خون کشور دارم؛ با توجه به حجم بالای کار اعضا در مراکز مختلف انتقال خون، بد نیست به تعداد این پرسنل افزوده شود. اگر احیاناً یک فرد اهداکننده با برخورد نامناسبی از سوی پرسنل مواجه شده باشد، من بنا را بر این میگذارم که این اتفاق ناشی از خستگی و کثرت کار آن عزیزان در مرکز بوده، وگرنه بعید است دلیل دیگری داشته باشد. اگر تعداد کارکنان در این مراکز بیشتر باشد، طبیعتاً سختی کار بین اعضا تقسیم میشود.
در زمینه رسیدگیهای درمانی قبل و بعد از اهدا چطور؟ چون ممکن است فرد اهداکننده پس از انجام کار دچار ضعف یا سایر عوارض جانبی شود؛ آیا رسیدگیهای لازم در این خصوص بهدرستی صورت میپذیرد؟
اتفاقاً طی این سالها و در برخی موارد پیش آمده که همراهان من بلافاصله بعد از اهدای خون در مرکز دچار ضعف جسمانی یا سرگیجه شدهاند، که یک اتفاق طبیعی است، اما گروه پزشکی مستقر در مرکز خیلی کارشناسانه و کامل به آنها رسیدگی کرده و از هیچ اقدامی جهت بهبود شرایط دریغ نکردهاند.
بیشتر بخوانید:
«کارت اهدای عضو» بهمثابه یک وصیتنامه/ ماجرای انتشار عکسی از یک سردخانه چطور به اهدای عضو لطمه زد؟/ این شهر رتبه نخست را در اهدای عضو دارد
۴۷۲۳۲