سپهر ستاری؛ برای کشوری که در دنیا به ابنیه باشکوه و تاریخی اش مشهور است و یکی از مهمترین مقاصد گردشگری در دنیا به شمار می رود که میعادگاه توریست ها از سراسر جهان است، برگزاری مهمترین رویداد ورزشی تاریخ اساسا یک مزیت و امتیاز ویژه نیست. برای پاریس به عنوان یک شهر فوق العاده با بناهای تاریخی و معماری باشکوه و داشتن مهمترین و بزرگترین موزه جهان یعنی لوور و یکی از جذابترین برج های دنیا به نام ایفل و بیشمار جذابیت های تاریخی دیگر نظیر مقبره ناپلئون تا موزه متروپلیتن و گورستان پرلاشز، کاخ های باشکوه الیزه و ورسای، خیابان رویایی شانزه لیزه، کلیساهای جذاب نظیر قلب مقدس و نوتردام و… به اندازه ای توریست و گردشگر به پاریس می کشاند که آنها بی نیاز می کند.
بی تردید گردشگری یکی از مهمترین المان های اقتصادی فرانسه است که سهم مهمی در سرانه ناخالص ملی آنها ایفا می کند. قطب گردشگری دنیا سالانه میزبان میلیون ها گردشگر از سراسر جهان است و همین درآمد سرشاری برای آنها به همراه دارد. پاریسی ها به همین دلیل با حضور غریبه ها در کشور خود خو گرفته اند و برایشان حضور چهره های ناآشنا در شهر عادیست.
برای چنین کشوری با این مختصات برگزاری فستیوال بزرگی چون المپیک و برای جذب گردشگر و توریست یک شوخی بزرگ است. آنها حتی برای ترویج فرهنگ و صادرات آن به سایر کشورها هیچ برنامه ای ندارند چه آنکه به اندازه ای سایر کشورها تحت تاثیر فرهنگ آنها هستند و در طول سال توسط توریست ها به ترویج و صدور فرهنگ خود می پردازند که دیگر نیازی به کاتالیزوری به نام المپیک ندارند. در سراسر دنیا و کشورهای مختلف می توان ردپای فرهنگ و حتی زبان فرانسه را دید.
المپیک برای فرانسوی ها بیشتر جنبه ورزشی دارد و جلوه های اقتصادی و فرهنگی آن هرگز برای میزبان مهم نیست. در حقیقت فرانسه و پاریس به اندازه ای زیبا، خوش رنگ و لعاب و فریبنده است که هر بیننده و مسافری را مجذوب و محسور خود می کند و ابدا نیازی به تبلیغات و یا تلاش اضافی نیست. برای فرانسوی ها المپیک یک سنگ محک و یک متر بزرگ است تا بدانند در جغرافیای ورزش کجا ایستاده اند و آیا می توانند برای ابرقدرت های این رشته یعنی امریکا، چین و بریتانیا شاخ و شانه بکشند یا نه.
شاید مهمترین ویژگی فرانسه برای مسافران و گردشگران در حوزه فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز و ممزوج شدن آنها با جامعه سیاه پوستان باشد. کشوری که همیشه یک مقصد جذاب و نهایی برای مهاجران آفریقایی بوده و درهایش همیشه رو به آنها باز بوده و در پذیرش مهاجر سیاهپوست به اندازه ای افراط کرده و البته اجازه پیشروی به مهاجران آفریقایی داده که چهره پاریس تغییر کرده و کاملا تحت تاثیر آفریقایی ها است. آنقدر تحت تاثیر که در سطع شهر از هر 10 نفر 6 نفر سیاه پست هستند. به گونه ای که اگر نام شهر را ندانید، تصور می کنید در شاخ آفریقا در حال قدم زدن هستید!
نکته جالبتر اینکه با وجود اینکه قالب ساکنین شهر سیاه پوستان هستند و البته اغلب آنها زاغه نشین بوده یا به مشاغل سیاه و دون پایه اشتغال دارند، اما فرانسوی ها هرگز نگاه نژادپرستانه به این قشر ندارند. آنها سیاه پوستان را پذیرفته اند، به گونه ای که مهاجران در بدنه جامعه و شهر حل شده اند و از حق شهروندی کامل برخوردارند. مهاجرانی که جملگی یک فرانسوی محسوب می شوند و هیچ تفاوتی با یک سفیدپوست موبور چشم رنگی ندارند. این نگاه متمدنانه سبب شده تا فرانسه بدل به یک کشور 72 ملیتی شود که البته منافع زیادی برای میزبان داشته. تیم ملی فوتبال فرانسه شاید مهمترین نماد این منفعت باشد. تیمی که از 11 بازیکن آن 10 نفر سیاهپوست هستند! تیمی که یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخش آفریقایی تبار بوده و روی شانه های وی یک دهه در فوتبال اروپا و جهان آقایی کرده. این نگاه جالب بی تردید مهمترین المان فرهنگی فرانسه است. نگاهی ضدنژادپرستانه و دوست و همراه با همه که از فرانسه یک چهره دوست داشتنی ساخته است.
253 258