
ریحانه اسکندری: جوش و خروشها، فراز و فرودها و وجوه داراماتیک بازیهای ویدئویی باعث شده است طی سالیان دراز آنها طرفدارانی داشته باشند که وفادارانه زمان خود را برای طی کردن روایتی که خودشان در آن دخیل هستند صرف کنند.
میتوان گفت در دهههای اخیر کیفیت بازیهای ویدئویی نه تنها در بعد تصویر و گرافیک بلکه از جهت نوع روایت و قصه پردازی به حدی پیشرفت داشتهاند که شخصیتهای ماندگاری را ثبت کردهاند، شخصیتهایی که همواره مورد بحث هستند و توانایی به تصویر کشیده شدن در قالبهای دیگری مثل فیلم، سریال، انیمه یا انیمیشن را هم دارند.
همین موضوع باعث شده است مخاطبان از تبدیل بازیهای ویدئویی به اثری در در سینما و تلویزیون استقبال کنند اما نگرانیهایی نیز برای آنها وجود دارد. یکی از این نگرانیها احتمال عدم تطابق درست داستان بازی با چیزی است که فیلمنامهنویسها مینویسند. نگرانی دیگر در مورد ویژگی و عناصر تصویری و عدم ایجاد احساس تعلق به تصویر بازسازی شده است.
این نگرانی بارها سبب شده اثری که براساس بازی ویدئویی ساخته شده تبدیل به یک شکست بزرگ تجاری و فرهنگی برای کمپانی و عوامل شود. بنابراین انتخاب یک بازی ویدئویی که طرفداران زیادی دارد به عنوان سوژهای برای فیلم و سریال، انیمه و انیمیشن ریسک زیادی به شمار آید که یک تهیهکننده، کارگردان یا نویسنده میتواند بپذیرد. حتی یک بازیگر برای بازی در نقشی که سرچشمه آن به یک بازی ویدیویی برمیگردد میتواند انتخاب بسیار پرخطری کرده باشد.
این مسئله بسیار در بازسازی ویدئوگیمها در حالتهای دیگر تصویر رایج است که مخاطبان به انتخاب بازیگر به شدت انتقاد کردهاند و به همین علت پروژه شکست خورده است.
دنیای بازیها در دل سینما
یکی از سریالهایی که براساس بازی ویدئویی بسیار پرطرفدار ساخته شده «آخرین بازمانده از ما»(The Last Of Us) است. نسخه پلیاستیشن ۳ این بازی در تاریخ ۲۰۱۳ توسط بخش سرگرمیهای کامپیوتری سونی ساخته شد، که شرکت سازنده آن ناتی داگ و به کارگردانی نیل دراکمن بود. بعد از این نسخههای دیگر این بازی برای PS۴ ،PS۵ و PC در سال ۲۰۲۳ هم ساخته شد. ژانر بازی اکشن، ماجراجویی و بقا است.
در بخش خلاصه داستان بازی نوشته شده که در دنیایی پساآخرالزمانی که توسط ویروسی قارچی به نام کوردیسپس (Cordyceps) نابود شده، جوئل (Joel)، مردی میانسال و تلخکام، مأمور میشود تا دختری نوجوان به نام الی (Ellie) را از منطقه قرنطینه خارج کرده و به گروهی به نام فایرفلایز (Fireflies / کرمهای شبتاب) برساند. الی تنها کسی است که در برابر این بیماری ایمن است و امکان دارد کلید نجات بشریت باشد.
شخصیتهای اصلی بازی جوئل (Joel) با بازی پدرو پاسکال مردی خشن، دلسرد و مقاوم است که دخترش را در ابتدای همهگیری از دست داده. بعد از این او با الی (Ellie) با بازی بلا رمزی نوجوانی شجاع، باهوش و پرانرژی که برخلاف همه، نسبت به ویروس ایمن است مواجه میشود.
تِس (Tess) در داستان شریک و دوست قدیمی جوئل که در اوایل بازی جان خود را فدا میکند و مَرْلین (Marlene) رهبر گروه فایرفلایز و کسی که الی را بزرگ کرده است.
این بازی نکات قابل توجهی داشته، یکی از آنها گیمپلی هوشمندانه است، ترکیبی از مخفیکاری، مبارزه، حل معما و مدیریت منابع که به هیجان بازی افزوده است.
داستانپردازی احساسی بازی بسیار قوی است، ارتباط بین جوئل و الی تدریجاً شکل میگیرد و محور اصلی داستان است.
گرافیک فوقالعاده و طراحی صدا، مخصوصاً در نسخه بازسازیشده برای PS۵ بسیار مورد توجه است. جو سنگین و تنشآور بازی نیز هر قدم، انتخاب و مبارزه حسی عمیق از خطر و بقا به بازیکن میدهد.
استقبال از بازی به حدی فوق العاده بود که HBO فرصت ساخت سریال آن را به هیچ وجه از دست نداد. سرآخر در سال ۱۵ ژانویه ۲۰۲۳ (۲۵ دی ۱۴۰۱) فصل اول این سریال در ۹ قسمت توسط خالق بازی نیل دراکمن و کریگ مازن خالق سریال «چرنوبیل» ساخته و منتشر شد. داستان سریال ۲۰ سال پس از فروپاشی تمدن انسانی به دلیل شیوع بیماری قارچ مرگبار را روایت میکند. می توان به جدیت گفت اقتباس این سریال از بازی اقتباسی بسیار وفادارانه است. طرفداران این بازی ویدئویی که تعدادشان کم هم نیست معتقد هستند بسیاری از دیالوگ ها، شخصیت ها، مکان ها و حتی سبک فیلم برداری صحنه ها دقیقا از بازی الهام گرفته شده و بسیار دقیق و عمیق عمل شده است.
امتیاز IMDB این سریال برای فصل اول ۸.۷ بود که مورد توجه قرار گرفت. منتقدان نیز از کیفیت اقتباس و صحنه پردازی، همچنین بازی بلا رمزی و پدرو پاسکال در این سریال تعریف و تمجید کردند.
اما یکی از نکاتی که باعث حمله طرفداران به این سریال شد انتخاب بلا رمزی به عنوان الی بود. مخاطبان این سریال به دلیل عدم تطابق ظاهری بلا رمزی به شخصیت الی در بازی ویدئویی واکنش هایی نشان دادند که این واکنشش ها هم چنان پس از انتشار فصل دوم سریال که در تاریخ ۱۳ آوریل ۲۰۲۵ منتشر شده است نه تنها کم تر نشده بلکه شدت بیشتری هم گرفته است.
به طور کلی بازیهای خوب، فیلم نامه وفادار به منبع اصلی و جلوههای ویژه اثرگذار از نقاط قوت این سریال محسوب میشوند که باعث شده است مخاطبان آن را بهترین اثر اقتباسی از یک بازی ویدئویی بشناسند.
امتیاز خوب سریال برای فصل دوم سریال که در ۷ قسمت تولید شده است نیز ادامه دارد و تا این لحظه انتظار میرود میانگین امتیازتش در IMDB از ۸.۵ نیز فراتر رود.
پخش دومین فصل از سریال «آخرین بازمانده از ما»، فرصت خوبی است که به سریال ها، فیلم ها و انیمه هایی بپردازیم که براساس بازی های ویدئویی ساخته شده اند و واکنشهای خوبی از طرفداران گرفتهاند.

دو سریال موفق بر اساس بازیهای ویدیویی: «فالاوت» و «هیلو»
در میان آثار اقتباسی از بازیهای ویدیویی، دو سریال Fallout و Halo توانستهاند با بازآفرینی جهان محبوب گیمرها، جایگاه ویژهای در میان مخاطبان تلویزیون و پلتفرمهای آنلاین پیدا کنند.
Fallout | دنیای پساآخرالزمانی با طعم طنز تلخ
سریال «سقوط» به کارگردانی جاناتان نولان و با بازی الا پرنل و والتون گوگینز، در آوریل ۲۰۲۴ از پلتفرم آمازون پرایم منتشر شد. این اثر بر اساس بازی ویدیویی کلاسیک Fallout (۱۹۹۷) ساخته شده که بهخاطر فضای تاریک، روایت عمیق و انتخابهای اخلاقیاش تحسین شده بود.
داستان سریال در دنیایی پسااتمی روایت میشود؛ جایی که شخصیت «لوسی» برای نجات پدرش از پناهگاه خارج میشود و با جهانی بیرحم و پر از خشونت، اما گاه طنزآمیز روبهرو میشود.
امتیازات و واکنشها نسبت به سریال شکل زیر است:
Rotten Tomatoes: ۹۴٪
Metacritic: ۷۳
واکنش منتقدان عموماً مثبت بوده و از وفاداری به منبع، شخصیتپردازی، و طراحی جهان تقدیر شده است.
گیمرها نیز سریال را یکی از موفقترین اقتباسها از بازیهای ویدیویی دانستهاند.

Halo | جنگ ستارهای با چاشنی وفاداری و اختلاف نظر
«هیلو» به عنوان یکی از پرهزینهترین اقتباسها، اولین بار در مارس ۲۰۲۲ از پلتفرم پارامونت پلاس پخش شد. این سریال براساس بازی مشهور Halo: Combat Evolved (۲۰۰۱) ساخته شده که یکی از ستونهای اصلی برند Xbox محسوب میشود.
با بازی پابلو شرایبر در نقش مستر چیف، سریال تلاش کرده تا نبرد میان انسانها و نژاد بیگانه کاوننت را بازسازی کند؛ گرچه تغییرات در روایت و شخصیتها، واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته است.
امتیازات و واکنشها نسبت به سریال به شکل زیر است:
فصل اول: ۷۰٪ در Rotten Tomatoes
فصل دوم: ۹۰٪ در Rotten Tomatoes
واکنشها به فصل اول متضاد بود؛ بسیاری از گیمرها از فاصله گرفتن از هسته اصلی بازی ناراضی بودند، اما فصل دوم با تمرکز بیشتر بر روایت و نبردهای فضایی، استقبال بهتری دریافت کرد.

از جاده تا ماجراجویی: دو فیلم سینمایی بر پایه بازیهای ویدیویی
سینمای اقتباسی از بازیهای ویدیویی تنها محدود به سریالها نیست؛ در دهه گذشته، چندین فیلم بلند نیز سعی کردهاند تجربه گیمرها را روی پرده بزرگ زنده کنند. در میان آنها، دو عنوان Need for Speed و Uncharted بیش از بقیه در مرکز توجه بودهاند.
«Need for Speed» | اکشن پرسرعت، بدون پیچ داستانی
فیلم «Need for Speed» به کارگردانی اسکات وو، در سال ۲۰۱۴ اکران شد. این اثر بر پایه فرنچایز مشهور بازی مسابقهای Need for Speed (آغاز از ۱۹۹۴) ساخته شده است؛ مجموعهای که بیشتر بهخاطر مسابقات خیابانی، تیونینگ ماشینها و گرافیک چشمگیرش شناخته میشود تا داستان پیچیده.
در فیلم، آرون پل (بازیگر سریال Breaking Bad) در نقش توبی مارشال، یک مکانیک و راننده خیابانی ظاهر میشود که پس از خروج از زندان، برای گرفتن انتقام وارد رقابتی خطرناک میشود.
امتیازات و واکنشها نسبت به این فیلم به شکل زیر است:
Rotten Tomatoes: ۲۳٪
Metacritic: ۳۹
منتقدان فیلم را بهخاطر داستان ضعیف و شخصیتپردازی سطحی نقد کردند. با این حال، گیمرهایی که به دنبال هیجان مسابقه بودند، تا حدی از سبک بصری و تعقیبوگریزهای پرتنش لذت بردند.

Uncharted | نیتن دریک روی پرده نقرهای
فیلم «آنچارتد» به کارگردانی روبن فلیشر، در فوریه ۲۰۲۲ توسط کمپانی Sony Pictures منتشر شد. این فیلم اقتباسی است از سری بازیهای پرطرفدار Uncharted، که اولین نسخهاش در سال ۲۰۰۷ توسط کمپانی ناتیداگ برای پلیاستیشن عرضه شد.
تام هالند در نقش نیتن دریک و مارک والبرگ در نقش ویکتور سالیوان، وارد دنیایی پر از معما، نقشههای گنج و تعقیبهای بینالمللی میشوند. هرچند فیلم داستانی تازه ارائه میدهد، اما ارجاعات زیادی به نسخههای مختلف بازی دارد.
امتیازات و واکنشها نسبت به این فیلم به شکل زیر است:
Rotten Tomatoes: ۴۱٪
Metacritic: ۴۵
واکنش منتقدان نسبتاً سرد بود و فیلم را کلیشهای و سطحی دانستند، اما بخش زیادی از طرفداران بازی از دیدن نیتن دریک و دنیای آنچارتد روی پرده سینما ابراز رضایت کردند.

وقتی بازیهای ویدیویی به دنیای انیمه پا میگذارند: «دویل می کرای» و «کسلوانیا»
اقتباس از بازیهای ویدیویی تنها محدود به آثار لایو اکشن نیست؛ برخی از موفقترین اقتباسها در قالب انیمه ساخته شدهاند و توانستهاند هم هواداران بازیها و هم علاقهمندان به انیمه را راضی نگه دارند.
Devil May Cry | شکارچی شیاطین با تیغ و طنز سیاه
انیمه «Devil May Cry» بر اساس سری بازیهای محبوب شرکت کپکام ساخته شده که اولین نسخه آن در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این سری با تلفیقی از اکشن، دنیای تاریک، طراحی کاراکتر خیرهکننده و مبارزات سریع، یکی از نمادهای سبک Hack & Slash در صنعت بازیسازی محسوب میشود.
این انیمه در سال ۲۰۰۷ توسط استودیو Madhouse ساخته و پخش شد و ۱۲ قسمت دارد. داستان حول شخصیت اصلی بازی، یعنی دانته، یک شکارچی نیمهشیطان نیمهانسان میچرخد که با شمشیر معروفش به نبرد با موجودات فراطبیعی میپردازد.
امتیازات و واکنشها نسبت به این انیمه به شکل زیر است.
IMDb: ۷.۱
My Anime List: ۶.۹
انیمه بیشتر از سوی گیمرها و طرفداران فرنچایز مورد استقبال قرار گرفت، هرچند برخی از مخاطبان انیمه، آن را به خاطر روایت نسبتاً سادهاش نقد کردند.

Castle vania | تراژدی خونآشامی با سبک بصری خیرهکننده
انیمه «Castle vania» که توسط Netflix در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، اقتباسی است از مجموعه بازیهای کلاسیک به همین نام که اولین نسخهاش در سال ۱۹۸۶ توسط Konami عرضه شد. این بازیها به سبک اکشن/پلتفرمر با فضای گوتیک و مبارزه با موجودات ماورایی از جمله دراکولا شناخته میشوند.
نسخه انیمه به نویسندگی وارن الیس و تهیهکنندگی آدی شنکار، با تمرکز بر داستان تروور بلمونت، سایفا و آلوکارد، نبردی را علیه دراکولای داغدیده و خشمگین به تصویر میکشد. سریال در چهار فصل (۲۰۱۷–۲۰۲۱) منتشر شد و با توجه به استقبال بالا، اسپینآف «Castle vania: Nocturne» نیز در ۲۰۲۳ پخش شد.
امتیازات و واکنشها نسبت به این فیلم به شکل زیر است:
Rotten Tomatoes: فصل اول تا چهارم همگی بالای ۹۰٪
IMDb: میانگین ۸.۳ از ۱۰
منتقدان طراحی بصری، صداپیشگی، و روایت عمیق را ستودهاند. گیمرها نیز این سریال را یکی از بهترین اقتباسها از بازیها دانستهاند.

۲۴۵۲۴۵