
به گزارش خبرگزاری مناطقآزاد، هر رخداد اجتماعی- سیاسی اعم از آن که در حدواندازه اعتراضات خیابانی باقی بماند یا منجر به اتفاقی تاریخی چون انقلاب شود بیشک بر هنرمندان و آثارشان اثر میگذارد. این هنرمندان بسته به همسویی یا زاویهشان با رخداد پیش آمده، خودآگاه و ناخودآگاه دست به بازآفرینی آن در آثارشان میزنند. در این میان هستند هنرمندان هم که به شیوهای مستقیم به خود واقعه و سران و رهبرانش میپردازند. با این حساب ساخت آثاری در مورد انقلاب ۱۳۵۷ و بنیانگذار آن؛ امام خمینی(ره) نیز باید امری معمول باشد. هرچند آثار ساختهشده در طول چهار دهه گذشته، هنوز به درجه کیفی و کمی مطلوب نرسیده باشند. آثاری که در آنها تلاش شده است زندگی و زمانه امام خمینی(ره) به تصویر کشیده شود، جز مستندها، کمتعدادند. از مستند «مسیحا نفس» ساخته میشل ستبون عکاس فرانسوی تا مستند «روح الله»، از سریال «آفتاب و زمین» تا سریال «سالهای حادثه» و از فیلم سینمایی «صنوبر» که بعدها به «سال سخت در خمین» تغییر نام داد تا فیلم هرگز اکراننشده و بحثبرانگیز «فرزند صبح». بر این موضوع که حق روحالله خمینی در سینمای داستانی ایران و سریالهای تلویزیونی آن طور که باید و شاید ادا نشده است، اتفاق نظری وجود دارد که نمیتوان کتمانش کرد. تا جایی که عالیترین مقام فرهنگیوهنری کشور نیز با نگاهی منصفانه به کارهای انجامشده در عرصه تصویری در بیش از چهار دهه گذشته حول محور بنیانگذار انقلاب ۵۷ به آن اذعان میکند.
نشانههای حقی که ادا نشده است
به عقیده سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگوارشاد اسلامی، آنچه تاکنون مانع از تولید آثاری در شان امام خمینی(ره) شده است یکی جایگاه، ابهت و هیبت این شخصیت است و دیگری معاصر او با دوران حیات ما. صالحی این سخنان را در حاشیه آیین بزرگداشت سالگرد امام(ره) در حضور معاونان، مدیران و روسای سازمانها و جمعی از شاعران از جمله یوسفعلی میرشکاک در نمازخانه وزارت فرهنگوارشاد اسلامی مطرح کرد. او از این هم گفت که معتقد است مرور زمان، فرصتهای بیشتری را برای ساخت آثاری در حدواندازه و شان بنیانگذار انقلاب ۵۷ فراهم خواهد کرد. در طول چهار دهه گذشته کارگردانان سینمایی محدودی به سراغ زندگی و زمان امام خمینی(ره) رفتهاند و بعد از تجربه ساخت یک یا دو فیلم سینمایی که چندان موفق نبودند، کمتر کسی به سراغ این موضوع رفت. هرچند در این سالها مستندسازان زیادی بنیانگذار انقلاب ۵۷ را سوژه اثر خود قرار دادند اما سینمای داستانی و سریالهای تلویزیونی در این زمینه کمتر توفیقی به دست آورده است. این نکته را حتما کسانی به خاطر دارند که سالها پیش حوزه هنری تصمیم گرفت مصطفی عقاد را به ایران دعوت کند تا مانند فیلمی درباره امام خمینی(ره) بسازد اما رقم پیشنهادی از سوی مدیران وقت سینمایی کشور رد شد و این کار صورت نگرفت. نظر به غلبه تعداد مستندها بر فیلمهای سینمایی و سریالهایی که در مورد بنیانگذار انقلاب ۵۷ ساخته شده است در ادامه نگاهی به سه مستند کردهایم که بیش از دیگر آثار توجه برانگیختند. سه مستند «آفتاب و عشق»، «رازهای جماران» و «بانو قدس ایران».
روایت اول؛ ۱۳۶۸
جواد شمقدری در «مستند آفتابوعشق» در تلاش برای پاسخ دادن به این پرسش است که چهطور میشود لحظههای ماندگار تاریخ را ثبت کرد؟ این مستند بلند تلاشی است برای بازخوانی روزهایی که تصویرشان هنوز در حافظه جمعی باقی است. فیلمی ساختهشده در روزهای پس از ارتحال امام خمینی(ره) که سعی میکند چیزی متفاوت را به نمایش بگذارد. «آفتابوعشق» برخلاف بسیاری از آثار مستند همدورهاش، نه گفتار متن دارد و نه صدایی از بیرون که بخواهد روایت را هدایت کند. صداها همانهایی هستند که در صحنه ضبط شدهاند: صدای پای جمعیت، زمزمه دعاها، صدای گریه، و گاهی سکوت. همین انتخاب، فیلم را به تجربهای نزدیکتر و شخصیتر تبدیل کرده است. دوربین که جای چشمان مخاطب قرار دارد، همراه با جمعیت است. در کوچههای شلوغ، در میدانهای پرجمعیت، در میان صفهایی که آرام و بیصدا حرکت میکنند. گاهی روی بلندیها قرار گرفته تا مقیاس وسیع سوگواری را نشان دهد، گاهی پایین میآید و به چهرهها نزدیک میشود: چهرههایی خسته و اندوهگین. بخشی از این تصاویر، حاصل کار مجید مجیدی است که بلافاصله پس از انتشار خبر فوت امام خمینی(ره)، دوربین به دست گرفت و شبانهروز در صحنه ماند. بعدها، تدوین نهایی فیلم به دست شمقدری انجام شد. در «آفتاوعشق» بهجای روایتگری یا ارائه تحلیل، صرفاً ثبت وقایع صورت میگیرد و همین ویژگی آن را به چیزی بیش از آنکه یک مستند تاریخی صرف تبدیل کرده است.
روایت دوم؛ خرداد ۱۴۰۰
برای بسیاری از مردم، تصویر امام خمینی همواره با بالکن حسینیه جماران و سخنرانیهای تاریخیاش گره خورده است اما «رازهای جماران» مستندی است که این تصویر را از قاب عمومی بیرون میکشد و آن را به خانهای میبرد که امام، در آن زندگی میکرد. خانهای که در سالهای ۵۷ تا ۶۸ نه فقط مرکز تصمیمگیری سیاسی، بلکه محل زندگی روزمره مردی بود که نظم و سادگی، دو ویژگی پررنگ در رفتارهایش بود. در دل تاریخ انقلاب، چهرههایی حضور داشتهاند که همیشه در قاب اصلی دیده نشدهاند، اما روایتهایشان شاید از بسیاری اسناد رسمی گویاتر باشد. مستند «رازهای جماران» دقیقاً از همین زاویه وارد میشود؛ از پشت صحنه خانهای که در حساسترین روزهای تاریخ معاصر ایران، محل تصمیمگیریها بود. محسن سلیمانی، یکی از دو کارگردان این مجموعه مستند، در مورد دلایل ساخت چنین اثری اینطور میگوید: «بیشتر مردم فقط آنچه را دیدهاند که رسانهها از امام نشان دادهاند. اما من میخواستم ببینم پشت آن بالکن معروف، در دل خانه، چه گذشته است؟ چطور زندگی میکرده؟ چه رفتاری با خانوادهاش داشته است؟» او برای رسیدن به این روایت، سراغ محافظین شخصی امام رفت؛ افرادی که بدون هیچ واسطهای، روز و شب در کنار او بودند. «دسترسی به خانواده سخت بود، اما محافظان، آدمهایی بودند که امام را همانطور که بود، دیده بودند؛ بدون فاصله، بیواسطه. آنها هیچ ملاحظهی سیاسی در روایتشان نداشتند.»
این مجموعه مستند با صدای محافظانی روایت میشود که سالها کنار امام خمینی(ره) زندگی کردهاند. آنها از سیاست نمیگویند، از حضور روزمرهای صحبت میکنند که در آن، بنیانگذار انقلاب ۵۷ کسی است که چای میریزد، ظرف میشوید و رفتارهایی مانند هر انسان دیگری دارد. مستند «رازهای جماران» با تکیه بر بیش از صد عکس و تصویر منتشرنشده، صدها ساعت گفتوگوی دیدهنشده و پژوهشی دوساله، تلاشی است برای بازسازی صحنههایی که متفاوت از تصویر عمومی است. این مستند تلاشی است برای بازخوانی رابطهای واقعی و بیواسطه میان امام خمینی(ره) و نزدیکترین افراد پیرامونش؛ نه با هدف داوری و نه در پی اسطورهسازی، بلکه برای فهم دوباره شخصیتی که تصمیمهای سرنوشتساز خود را در خانهای کوچک اتخاذ میکرد.
روایت سوم؛ بهمن ۱۴۰۰
زنی که نامش را کمتر شنیدهایم اما سایهاش بر انقلاب ۵۷ گسترده است. مستند «بانو قدس ایران» ساخته مصطفی رزاقکریمی، تلاشی برای شناخت این زن است؛ خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی(ره). این مستند، تنها روایتی از زندگی همسر بنیانگذار انقلاب نیست، تلاشی برای قدیسسازی یا تصویرسازی مصنوعی هم نیست. در عوض، تماشاگر آرامآرام با لایههای یک زندگی عاشقانه، صبورانه و گاه پیچیده روبهرو میشود. رابطهای که میان زنی باسواد، با ذهنی مستقل از یک خانواده مرفه قاجاری و مردی طلبه، جوان و آرمانگرا شکل گرفت و ۶۰ سال دوام یافت. رزاقکریمی با وسواسِ یک معمار، خانه امام را به صحنه اصلی روایت تبدیل کرده است. مصاحبهها در همان اتاقهایی صورت میگیرند که روزگاری خدیجه ثقفی در آنها زندگی میکرد. این تصمیم ساده اما هوشمندانه باعث میشود روایتها از دل فضا زاده شوند، نه بیرون از آن. حتی این تصمیم روی افرادی که با آنها مصاحبه شده تأثیر میگذارد و ناخودآگاه روایتی متفاوت خلق میشود. در خلال فیلم، ما تنها شاهد زندگی همسر امام نیستیم؛ بلکه با رابطه پیچیده و پرمهر او با فرزندش، سیدمصطفی خمینی نیز آشنا میشویم؛ چهرهای که در روایت رسمی کمتر بدان پرداخته شده و این مستند برای نخستین بار او را در جایگاه انسانی، عاطفی و خانوادگیاش به تصویر میکشد. «بانو قدس ایران» تنها یک مستند تاریخی نیست، بلکه پرترهای انسانی است که به دلیل همین ویژگی، ساخت آن با حساسیت و مسئولیتی فراتر از جنبههای فنی همراه بوده است.
۵۹۵۹