مجید رضاییان استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه ژورنالیسم، در ابتدا به ویژگیهای حرفهای یک سردبیر در رسانهها میپردازد و توضیح میدهد: در ابتدا باید متوجه تفاوت انتخاب سردبیر در یک آژانس خبری با روزنامه و یک وبسایت تخصصی و شبکههای تلویزیونی باشیم. هرکدام از این رسانهها برای انتخاب سردبیر، تفاوتهای خاص خود را دارند؛ اما در اینجا به وجوه مشترک سردبیران اعم از هر رسانهای که هستند، میپردازم.
او با اشاره به وجوه مشترک سردبیران در هر رسانهای میگوید: اصل اول برای هر سردبیر در یک رسانه عمومی، «تسلط کامل به ادبیات» است. با مشاهده آثار برخی سردبیران باسواد و جریان ساز، تسلط آنها بر ادبیات کاملاً مشهود است. از مؤلفههای مهم در زمینه تسلط یک سردبیر به ادبیات، «توانایی تیتر زنی» است.
رضاییان ادامه میدهد: معمولا افرادی که در «تیتر زدن» مهارت بالایی دارند، اغلب میتوانند به سمت سردبیری در یک رسانه منصوب شوند. دومین ویژگیهای یک سردبیر حرفهای، «جامعیت وجوه روزنامهنگاری» است. «وجوه جامع روزنامهنگاری» وابسته به فرم های روزنامه نگاری-از خبر تا گزارش و نقدنویسی -است و حضور در چند حوزه به شمار می آید؛ یعنی سردبیران کسانی هستند که در چند حوزه کار خبری کردند و یا دبیر سرویس بودند و بهتناسب تجربهای که از فرم های مختلف نیز، کسب کرده اند- از بدنه خود رسانه- به سردبیری رسیدهاند. حتی اگر از رسانه دیگری آمده باشند، همین مراحل را طی کردهاند. پس در این مرحله «وجه مهارتی» و «سابقه»به عنوان ویژگی سوم و چهارم برای سردبیران در نظر گرفته می شود و دارای اهمیت است.
این پژوهشگر ژورنالیسم با توضیح درباره دیگر ویژگیهای یک سردبیر حرفهای بیان میکند: عامل پنجم این است که یک سردبیر باید تکیه اش بر« بینش» باشد تا «دانش». درواقع سردبیران باید «بینش» خوبی داشته باشند و خوشفکرتر باشند و قدرت تشخیص بالایی داشته باشند. سردبیری که تنها دانش دارد و بینش خلاقانه و نوآورانهای نداشته باشد، نمیتواند در جایگاه یک سردبیر قرار بگیرد. پس سردبیر باید «بینش محور» باشد.
این نویسنده کتاب «شیوه روزنامهنگاری» با اشاره بهضرورت «جریان ساز بودن» یک سردبیر، از آن بهعنوان ویژگی ششم سردبیران نام میبرد و میگوید: اهمیت این ویژگی از آنجهت است که این سردبیران «سوژه محورند» درواقع این افراد به طرز ماهرانهای ، سوژه را شکار میکنند و «واکنش بهموقع و بهنگام»دارند که می توان از این مهارت به عنوان ویژگی هفتم یک سردبیر حرفه ای نام برد . حال اگر این سردبیر را در یک آژانس خبری قرار دهیم بیشتر رویداد محور میشود و objectivity است و به event ها توجه دارد. اگر سوژهای را هم انتخاب میکند؛ از میان همین رویدادهاست و قدرت پوشش خوب آن سوژه را خوب میداند؛ اما اگر در یک روزنامه کار کند؛ نگاه flowe up دارد، یعنی کارش بیشتر تعقیب خبری است و دنبال عناصر داینامیک روزنامهنگاری-who,why- است.
رضاییان معتقد است این ویژگیها بهتناسب رسانهای که یک سردبیر منصوب میشود، متغیر خواهد بود.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که چقدر این استانداردها و اصول در انتخاب یک سردبیر در رسانههای ایران رعایت میشود، به صراحت می گوید: به نظرم ۷۰ درصد این اصول و ویژگیها در انتخاب یک سردبیر در رسانههای ایران-بویژه دولتی- رعایت نمیشود. چراکه در رسانههای دولتی بیشتر نگاه سیاسی -در انتخاب سردبیر- غالب است تا نگاه حرفهای.
اگر در یک رسانه دولتی، نگاه حرفهای بر سیاسی ترجیح داده شود، قطعاً ازنظر اثرگذاری و rank در جایگاه خوبی قرار میگیرد؛ اما متأسفانه در رسانههای ما، چنین دیدگاهی وجود ندارد. همین مسأله در بلندمدت به این دسته از رسانه ها، آسیبهای زیادی وارد کرده و میکند؛ اما در رسانههای خصوصی کمتر این ایراد وجود دارد؛ هرچند گاهی اوقات آنها هم اسیر این ایراد میشوند.
رضاییان تأکید میکند که باید اصل «حرفهای بودن» در انتخاب یک سردبیر، فرهنگسازی شود و «استانداردسازی سردبیری» در همه رسانهها بهعنوان یک اصل مهم پذیرفته شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت نگاه و وجوه حرفهای در انتخاب یک سردبیر بیان میکند: حتی اگر رسانههای دولتی تمایل دارند از طیف سیاسی خود یک سردبیر انتخاب کنند، باید شرایط احراز سردبیری در آن فرد، وجود داشته باشد. حال فارغ از طیف و رویکردی سیاسی که فرد دارد.
رضاییان که سابقه راهاندازی و سردبیری چندین رسانه را در کارنامه دارد، با یادآوری هشدارهای خود درگذشته روایت میکند: در دهه ۸۰ در یکی از مصاحبههایم «اصل استانداردسازی» در تحریریهها را بسیار گوشزد کردم و همانجا بر اهمیت اصول حرفهای در انتخاب روزنامهنگار و سردبیران و دبیران سرویس تأکید کردم.
۵۷۲۴۷