فرشید یزدانی، کارشناس بیمههای اجتماعی از تاثیر این مشکلات بر ادامه فعالیتهای سازمان تامین اجتماعی میگوید. به باور او ریشه همه این مشکلات در مدیریت معیوب دولتی ریشه دارد که به این سازمان تحمیل شده است، اگر مدیرت معیوب وجود نداشت سازمان میتوانست طلب ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی خود از دولت را بگیرد، اتفاقی که اگر رخ میداد، قطع یقین آینده سازمان تامین اجتماعی و خانواده ۴۵ میلیون نفری بیمهشدگان آن روشن تر از وضعیت فعلی بود و از دعوای اخیر دولت و بازنشستگان بر سر افزایش حقوق خبری نبود.
بیشتر بخوانید:
خلاصه این گفت و گو را می خوانید:
سرسختی تامین اجتماعی در برابر حقوق بازنشستگان دو دلیل عمده داشته باشد، یکی نظام مدیریتی معیوبی که از ادوار دولتهای پیشین به سازمان تامین اجتماعی تحمیل شده و پابرجاست و دومی، عدم تمایل تاریخی دولتها برای بازپرداخت بدهی معوقه، در سایه همین بیمیلی است که حالا ارزش این طلب بالغ بر ۴۵۰ هزار میلیارد تومان است.
-هرقدر هم که وضعیت مالی سازمان تامین اجتماعی مناسب نباشد، که در حال حاضر هم همینطور است، دولت حق ندارد با این کار از خود رفع مسئولیت کند، به جای این کارها باید معوقات سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کند. تا پایان سال گذشته ارزش این مطالبات انباشته بالغ بر ۴۵۰ هزار میلیارد تومان بود.
درحال حاضر فقط ۱۴٫۵ میلیون نفر بیمه شده اصلی سازمان تامین اجتماعی هستند و از این تعداد، ۳٫۶ میلیون نفر بازنشسته و مستمربیگیر هستند، طبق به روز ترین گزارشها ضریب پشتیبانی صندوق بازنشستگی ۴٫۲ تا ۴ نفر است، یعنی به ازاء هر نفر بازنشسته، دست کم چهار نفر حق بیمه پرداخت میکنند، البته این ضریب در نوع خود خطر ناک است اما تاثیر آن در برابر وضعیتی که دولتها آنرا به وجود آوردند، چیزی نیست، مشکل جای دیگری است.
– رسالت و وظیفه سازمان تامین اجتماعی یک چیزی است و منویات جناحی چیز دیگر، وقتی فشار فلان نماینده مجلس یا فلان شخص از درون یا بیرون دولت با ماندگاری مدیران داخلی سازمان رابطه مستقیم دارد دیگری چه انتظاری میتوان داشت؟ البته اگر افرادی که از این رهگذر وارد سازمان میشدند با شرح وظایف سازمان تامین اجتماعی داشتند قضیه فرق میکرد، اما وقتی این بینش نباشد هیچ چیز دیگر سرجای خودش نخواهد بود و این یعنی اقدام خاصی در جهت تادیه بدهی ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت صورت نگرفته است.
– برای سرسختی دولت میتوان دلایل دیگری هم متصور شد، مثل اینکه دولت برای ساکت نگهداشتن اعتراض احتمالی بازنشستگان دولتی و لشگری جلوی چنین افزایشی رابگیرد، اما اگر این طلب وصول با ۲۰ درصد سود سرمایه گذاری شده بود، سازمان تامین اجتماعی ماهانه ۹۰ هزار میلیارد تومان درآمد داشت و دیگر مجبور به استقراض از نظام بانکی نبود.
– سازمان تامین اجتماعی دستکم بابت پرداخت روتین مستمری و خدمات درمانی با ۱۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه روبروست. تا به اینجا سازمان تامین اجتماعی مجبور به استقراضی ۸۰ هزار میلیارد تومانی از بانک رفاه شد، ادامه این مسیر مقدور نیست مگر آنکه دولت بدهی خود را هرچه زودتر تسویه کند.
– این نظام مدیریت معیوب، معلول مداخلات صاحبان قدرت از بیرون سازمان تامین اجتماعی است، آخرین بارهم که اساسنامه این سازمان در سال ۸۹ تغییر کرد، وضعیت بدتر شد، هرکس که بتواند از نماینده مجلس گرفته تا فلان شخص از داخل وزارت رفاه یا جایی دیگر در حوزه قدرت نهایت تلاشش را برای اعمال نفوذ سازمان خواهد کرد، این یعنی محال است سازمان تامین اجتماعی در راستای تکلیف قانونی خود فعالیت کند، مصداق این اتفاق جدا از عزل و نصب مدیران، ایجاد تعهدات بی پشتوانه برای سازمان تامین اجتماعی است، مثلا همین حالا در نتیجه اجرای قوانین بازنشستگی پیش از موعد ۳۴۰ هزار بازنشسته تامین اجتماعی زیر ۳۵ سال سن دارند و جذابیت آن باعث میشود همه گروههای شغلی خواهان استفاده از آن باشند، وقتی سن امید به زندگی ۷۰ سال باشد این وضعیت یعنی سازمان باید تا ۳۵ سال آینده مستمری پرداخت کند.
۲۱۷ ۴۶