اسلایدفرهنگی

عرش بر زمین افتاد

رخ‌دادهای روز عاشورا را واقعاً نمی‌توان نوشت و زبان از گفتنش شرم دارد و دل هر انسان آزاده‌ای را می لرزاند و هر جوانمردی را بی‌تاب می‌کند. قیام امام حسین(ع) از منظرهای مختلفی مورد تحلیل واقع شده است. مناطق‌آزاد در یادداشت‌های متعددی علل و ریشه های عاشورا را از نگاه کارشناسان تحلیل کرده است:

تحلیل دکتر رسول جعفریان از عاشورا

تحلیل دکتر غلامحسین دینانی از عاشورا

تحلیل حجت‌الاسلام عبدالحسین معزی از عاشورا

تحلیل استاد پرویز خرسند از عاشورا

تحلیل دکتر غلامرضا فدایی از عاشورا

تحلیل دکتر محمود گلزاری از عاشورا

تحلیل هدایت‌الله بهبودی از عاشورا

تحلیل دکتر هادی انصاری از عاشورا

تحلیل دکتر حسین علایی از عاشورا

تحلیل علی زمانیان از عاشورا

عرش بر زمین افتاد

در متن زیر بر اساس پژوهش‌های جغرافیایی دکتر احمد بیرشک و پژوهش های تاریخی دکتر محمدرضا سنگری، وضعیت عاشورای سال ۶۱ ترسیم شده است. آن‌چه از گزارش‌های احادیث و روایت‌های تاریخ می‌خوانید گزیده‌ مناطق‌آزاد از آثار و منابع اصلی و دست اول درباره وقایع عاشوراست.

وضعیت عمومی روز عاشورا

زمان: ۶۱/۱/۱۰ هجری قمری، معادل ۵۹/۷/۲۱ شمسی (برخی ۵۹/۷/۲۰) و دهم اکتبر سال ۶۸۰ میلادی.
وضعیت هوا: صاف و آفتابی
اذان صبح به وقت محلی کربلا: ساعت ۴:۴۱ بامداد
اذان ظهر: ساعت ۱۱:۴۷
اذان مغرب: ساعت ۱۷:۵۰
طلوع آفتاب: ۶:۰۳ (و بر اساس محاسبه ی دیگر ۶:۷ بامداد)
غروب آفتاب: ساعت ۱۷:۳۱
طول روز (طلوع تا غروب): ۱۱:۲۸

تعداد یاران امام: ۱۴۵ نفر (۴۵ نفر سواره و صد نفر پیاده)
روحیه عمومی یاران: استوار و نستوه، بی هراس از مرگ، سرشار از نشاط و عشق و معنویت که محصول عبادت شبانه و بصیرت عارفانه بود.
تعداد سپاه دشمن: حدود ۳۰ الی ۳۳ هزار تن سواره و پیاده با آرایش، شمشیر زن، نیزه انداز، تیر انداز و سنگ انداز.
روحیه عمومی دشمن: آماده ی قتل، غارت، در رؤیای صله و قدرت، کینه توز و بی رحم
موازنه قوا: ۲۲۷ نفر مقابل یک نفر

آرایش جنگی سپاه امام حسین (ع): نعلی، مثلثی و ساعتی
آرایش جنگی دشمن: مدور (چپ و راست)، ستون راست سواره نظام، میانه پیاده، چپ سواره نظام
شعار سپاه امام: یا محمد(ص)
شعار سپاه دشمن: یا خیل الله ارکبی (لشکریان خدا برخیزند!) این شعار پیامبر در جنگ بود!

فرماندهی کل لشکر حق: ابا عبدالله الحسین
پرچم دار: ابوالفضل العباس(ع)
فرمانده جناح چپ: حبیب بن مظاهر
فرمانده جناح راست: زهیربن القین

فرمانده سپاه دشمن: عمر بن سعد بن ابی وقاص
فرمانده پیاده: شبث بن ربعی
پرچم دار: درید غلام عمر سعد
فرمانده سواره نظام: عروة بن قیس
فرمانده ستون چپ: شمر بن ذی الجوشن
فرمانده ستون راست: عمروبن حجّاج زبیدی

شروع صبح: اذان علی اکبر(ع) نماز صبح امام، سخنرانی ابا عبدالله الحسین (ع) در جمع یاران، آرایش سپاه
وضعیت زمین: خارزار، با پستی و بلندی
وضعیت خیمه‌ها: آرام، تشنه، چشم به راه حادثه
نوع سلاح: زره، کلاه خود، سپر، شمشیر، نیزه، خنجر، سنان، زوبین، تیر و کمان و دیگر لوازم جنگی.

عرش بر زمین افتاد

آغاز نبرد عاشورا / تیرباران صبح

از صبح عاشورا که وقوع جنگ قطعی و هر دو سپاه خود را برای نبرد آماده می کنند، وقایعی چند رُخ می دهد که محاسبه ی زمان برای هر یک، زمان نسبی شروع جنگ را روشن خواهد کرد. فهرستی از این وقایع، تصویری روشن تر فرا روی ما قرار می دهد.

۱. اذان صبح در ساعت ۴:۴۱ بامداد با اذان علی اکبر و پس از آن برپایی نماز به امامت
حضرت ابا عبدالله الحسین (ع)
۲. آمادگی دو طرف، آراستن سپاه (تعیین فرماندهان، مسئولیت ها و آرایش رزمی)
۳. حوادث پس از آرایش سپاه، مانند روشن کردن آتش در خندق، حرکات ایذائی دشمن و عکس العمل های امام (نفرین کردن دشمن)
۴. مناجات های ابا عبدالله با دست هایی که قرآن را افراشته بودند. (نوعی اتمام حجت و بازشناسایی خود به دشمن)
۵. موعظه و نصیحت بریربن خضیر همدانی، ابا عبدالله الحسین (چند بار و به گونه های مختلف)، عکس العمل دشمن و پاسخ گویی برخی یاران امام مانند حبیب بن مظاهراسدی، خطبه خوانی زهیر بن القین و سر انجام خطبه خوانی و گفت و گوی انس بن کاهل. در یک زمان بندی تقریبی، چنین حوادث و وقایعی باید چند ساعتی نبرد را به تأخیر انداخته باشند و شروع جنگ ساعاتی پس از طلوع آفتاب و گرمی و داغی میدان نبرد اتفاق افتاده باشد.

بر این اساس تیر باران صبح ـ نخستین نبرد گسترده و عمومی ـ باید بین ساعات ۸ تا ۹ صبح در عاشورا به وقوع پیوسته باشد.

ابن اعثم کوفی تعداد شهدای تیرباران صبح را ۵۰ تن ذکر کرده است. در مناقب ابن شهر آشوب، تعداد شهدای حمله ی اول ۳۸ تن است و سماوی در ابصارالعین شهدای حمله اول را ۴۰ تن دانسته است. حیاة الامام الحسین آمار شهیدان نخستین حمله را ۴۱ تن نوشته است. آنچه درباره ی این شهیدان باید گفت این است که:

۱. ترتیب شهادت به دلیل حمله ی گسترده و تیر باران هم زمان روشن نیست.
۲. در میان این یاران چهره های بزرگ، اصحاب پیامبر و یاوران امام علی (ع) و
امام مجتبی (ع) دیده می شود.
۳. با شروع تیر باران و فرمان دفاع ابا عبدالله، جنگ عمومی شروع شد. برخی از شهدای حمله ی نخستین در حال نبرد به شهادت رسیدند.

عرش بر زمین افتاد

شهیدان نخستین حمله

مجموعه شهدای تیر باران: ۵۱ تن شهید (این شهدا اهل کوفه، مدینه و بصره بودند.)
تعداد شهدای کوفی: ۳۶ تن
شهیدان اهل مدینه: ۷ تن
شهدای اهل بصره: ۸ تن
فاصله ی سنی شهدا: میان ۲۰ تا ۷۰ ساله
شهدای حدود ۷۰ سال: ۹ تن
شهدای حدود ۴۰ سال یا کمتر از چهل: ۱۴ تن
شهدای ۴۰ تا ۲۰ سال: ۲۰ تن
تعداد شهیدانی که در میانه ی راه کربلا و یا روزهای دوم تا دهم به امام پیوستند: ۴۲ تن

محل اصابت تیرها به بدن شهدا: به علت حمله ی کور دشمن تیرها به جای جای بدن شهیدان اصابت کرده بود.

زمان شهادت شهیدان: تقدم و تأخر شهادت شهیدان به علت حمله ی ناگهانی و پر تاب هم زمان ده هزار تیر، معلوم و قابل تعیین نیست.

به نظر می رسد مدت زمان تیر اندازی چندان ادامه نیافت زیرا امام به یاران گفت: این تیرها سفیران دشمن به سوی شما هستند و با این سخن اذن برای مبارزه و مقابله صادر شد و با نزدیک شدن یاران امام به سپاه دشمن، جریان جنگ تغییر یافت. با شهادت شهیدان حمله اولی یا تیرباران صبح، شکافی محسوس در سپاه ابا عبدالله الحسین (ع) به وجود آمد. حمید بن مسلم، گزارشگر سپاه عمر سعد، به این نکته اشاره کرده است.

چند تن از شهدا، شخصیت هایی بزرگ و شناخته شده و از اصحاب پیامبر بودند. از هیچ یک از این شهدا رجزی ذکر نشده است که به سبب حمله ی ناگهانی و شهادت جمعی، مجالی برای رجز خوانی یا ذکر رجزها باقی نمانده است.

عرش بر زمین افتاد

رویدادهای پس از تیرباران صبح

وضعیت میدان: در میدان نبرد، جمعی از یاران شهید اباعبدالله الحسین (ع) افتاده بودند.

شهادت حدود ۵۲ تن، شکافی محسوس در سپاه اندک اباعبدالله (ع) ایجاد کرده بود. امام میدان را نگریست. گرد و غبار به تدریج فرو می نشست. تیر اندازان اندکی عقب نشستند. در آن سو از خیمه ها صدای گریه برخاسته بود. سپاه دشمن برای جنگ گستاخ تر و حریص تر شده بود.

در این هنگام، امام دستی بر محاسن خود کشید و زمزمه کرد: خداوند بر یهود و نصاری آنگاه غضب کرد که برایش فرزندی قائل شدند و بر مجوس آنگاه که به پرستش خورشید و ماه و آتش پرداختند و خشم خدا بر قومی است که با یکدیگر هم پیمان و هم اندیشه شدند تا فرزند پیامبرش را آغشته در خون دیدار کنم. (هرگز تسلیم نمی شوم.) برخی نوشته اند که امام، زمانی این سخنان را فرمود که تیرها همچوم باران می بارید.

وضعیت یاران امام: یاران باقی مانده اباعبدالله (ع) بسیار اندک شده بودند و کسی نبود که تیر به او اصابت نکرده باشد. تعداد شهدا را بیش از پنجاه تن نگاشته اند. در سیمای یاران پس از این همه شهید هیچ گونه هراس و تزلزل دیده نمی شد.

عکس العمل بعدی دشمن: شمر بن ذی الجوشن و عمرو بن حجّاج (دو تن از فرماندهان) فریاد زدند که جنگ تن به تن نکنید. بکوشید از هر سو محاصره را تنگ تر کنید و کار یاران حسین را یکسره سازید. دشمن نزدیک تر و صحنه برای رزم یاران باقی مانده ابا عبدالله فراهم شد.

نخستین هماوردطلبان: نخستین کسانی که از سپاه عمر سعد به میدان آمدند و مبارز طلبیدند، یسار غلام عبیدالله زیاد و سالم غلام زیاد بن ابیه (یا عبیدالله زیاد) بودند. آنان رجز خوان هماورد طلبیدند. در این هنگام حبیب بن مظاهر اسدی و بُریربن خضیر همدانی برخاستند و آماده ی رزم شدند اما به اشارت امام نشستند تا به جای آن دو که پیر بودند، جوانی برخیزد.

عبدالله بن عمیرکلبی که همراه همسر و مادرش به کربلا آمده بود، با قامت بلند و بازوان ستبر و شانه های استوار برخاست و اجازه ی میدان طلبید.
همسرش به او گفت: پدر و مادرم فدایت از فرزندان پیامبر دفاع کن.
عبدالله بن عمیر به میدان آمد. یسار و سالم به وی گفتند: تو کیستی؟ تو را نمی شناسیم.
چرا بُریر یا حبیب بن مظاهر به میدان نمی آیند؟
عبدالله پاسخ داد: ای ناپاک زاده، مبارزه با یکی را تاب نمی آوری که دیگری بیاید که بهتر از توست؟ در این هنگام یسار که جلوتر از سالم بود حمله کرد و عبدالله با یک ضربه او را فرو افکند و درست در چنین موقعیتی، سالم حمله کرد و فریاد زد: برده سوی تو آمد.
عبدالله بی توجه به او مجال داد تا نزدیک شود و بر اثر ضربت او انگشتان دست چپ عبدالله جدا شد. عبدالله به نبرد با وی پرداخت و با ضربات پی در پی او را از پای در آورد و رجز خوان، صدای او در میدان پیچید که: اگر نمی شناسیدم من فرزند کلبم، نژاد و تیره ی من از عُلیم است. من غیرتمند و بی هراسم ای مادر (ام وهب) پیمان می بندم که در ضربت زدن پیش دستی کنم. و ضربه ام ضربه ی کاری جوان مؤمن باشد.

او به سوی همسر و مادرش که در کرانه ی میدان بودند آمد. همسرش چوب دستی برداشت تا عبدالله را در نبرد همراهی کند اما عبدالله از او خواست تا باز گردد. ام وهب دامن عبدالله را گرفته بود و می گفت: من از تو جدا نمی شوم تا در کنار تو کشته شوم. سرانجام به درخواست امام، زن به خیمه بازگشت و عبدالله به میدان برگشت و جنگید و در فرو نشستن غبار معلوم شد که بر خاک افتاده است. همسرش خود را به بالین او رساند و غبار از چهره اش گرفت و گفت: بهشت پروردگار بر تو گوارا باد. از خدایی که بهشت را نصیب تو کرد می خواهم که مرا همدم تو در بهشت قرار دهد.

امام فرمان داد او را برگردانند و او به خیمه برگشت.

نام همسر عبدالله بن عمیر کلبی بارها در منابع و مآخذ با نام مادر عبدالله در آمیخته است. درست تر آن است که هانیه همسر عبدالله و قمر یا ام وهب مادر وی باشد. همسر عبدالله بن عمیر کلبی در کنار همسرش در کربلا به شهادت رسید. او اولین زن شهید و تنها زن شهید در میدان است. قاتل وی را رستم غلام شمر دانسته اند.
سر عبدالله بن عمیر کلبی را از تن جدا و به سمت مادرش در کنار میدان پرتاب کردند. مادر، با سر جنگید و سپس آن را به سمت دشمن پرتاب کرد و گفت: ما چیزی را که در راه خدا داده ایم پس نمی گیریم.

در باب اینکه نخستین شهید نبرد تن به تن کیست، صاحبان مقاتل، مختلف نگاشته اند. برخی حُرّبن یزید ریاحی و برخی عبدالله بن عمیر کلبی را نخستین شهید دانسته اند.

تصویر کلی از شهیدان نبرد تن به تن

نخستین شهید: عبدالله بن عمیر کلبی یا وهب (برخی حُرّبن یزید ریاحی را نوشته اند.)

نحوه ی نبرد: به میدان رفتن انفرادی، مبارز طلبیدن، رجز خواندن، جنگیدن و به شهادت رسیدن (گاهی نبرد دسته جمعی اتفاق می افتد. گاه برخی پس از زخمی شدن اسیر می شدند و به شهادت می رسیدند.)

مجموع شهدای این مرحله: ۴۷ تن

کوچک ترین مبارز شهید: عمرو بن جناده انصاری یازده یا دوازده ساله (پدرش در تیر باران صبح به شهادت رسید.)

پیرترین شهید: حبیب بن مظاهر اسدی، حدود هشتاد ساله

تنها زن شهید: هانیه همسر عبدالله بن عمیر کلبی

طول زمان شهادت شهیدان نبرد تن به تن: حدود ۲/۵ الی ۳ ساعت

آخرین شهید نبرد تن به تن: حضرت حبیب بن مظاهر که قبل از نماز ظهر به شهادت رسید. قرة بن ابی قره و انس بن حارث را نیز آخرین شهیدان (پس از شهادت حبیب) دانسته اند.

رجزها: حدود ۱۰۲ بیت رجز از شهیدان این مرحله باقی مانده است که معدل رجز خوانی حدود ۲ بیت است.

بزرگ ترین شهید (از نظرگاه شأن و منزلت): فرمانده جناح چپ سپاه ابا عبدالله (ع)، حبیب بن مظاهر اسدی است.

رفتار امام پس از شهادت یاران: امام به میدان می شتافت و سر آنها را به دامان می گرفت و سپاسگزاری می کرد. امام مجال یافت با تعدادی از شهیدان این گونه عمل کند. نبرد تن به تن یاران، تصویری از حماسه، شجاعت، ایمان، اخلاص و فداکاری یاران امام است.

لا یوم کیومک یا اباعبدالله

تابلوی “عرش بر زمین افتاد” با موضوع آخرین ساعات زندگی امام حسین (ع) اثر حسن روح‌الامین

عرش بر زمین افتاد

/6262

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا