اسلایدفرهنگی

مخاطب سینما به طور کل ریزش کرده است

گروه هنر و تجربه پس از مدتی طولانی به تازگی دوباره آغاز به کار کرده و فیلم سینمایی «تارا» به کارگردانی کاوه قهرمان از اولین آثار سینمایی است که با مدیریت جدید هنر و تجربه در این گروه اکران شده است.

کاوه قهرمان که پیش‌تر ساخت چند فیلم کوتاه را در کارنامه خود داشت، در اولین تجربه سینمای بلند خود سراغ سوژه‌ای اجتماعی و خانوادگی رفته که بازیگرانی چون مهدی پاکدل، رعنا آزادی‌ور، سروش صحت، نازنین فراهانی، معصومه بیگی و مجید نوروزی در آن ایفای نقش کرده‌اند. این فیلم که در سال ۱۳۹۸ ساخته شده در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت.

با کاوه قهرمان درباره شرایط اکران در گروه هنر و تجربه و وضعیت سینمای اجتماعی گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به اینکه گروه هنر و تجربه مدتی طولانی تعطیل بود و به تازگی راه‌اندازی شده و فیلم «تارا» اولین اثری است که بعد از این مدت در این گروه اکران می‌شود. از شرایط اکران رضایت دارید؟

به دلیل وضعیتی که در این دو سال ایجاد شد، شرایط اکران به طور کل تغییر کرده است، این شرایط نامساعد تنها مربوط به گروه هنر و تجربه نمی‌شود و مخاطب سینما به طور کل ریزش کرده است.

زمان زیادی از ساخت فیلم «تارا» می‌گذشت و ما سعی داشتیم فیلم را در هر صورت اکران کنیم. اکران هر فیلم به پشتوانه مالی زیادی برای تبلیغات نیاز دارد و فیلم‌های مستقل همیشه نادیده گرفته می‌شوند در این شرایط فرصت چندانی برای رقابت با دیگر آثار را ندارند. به هر حال وقتی این وضعیت حاکم است و فیلم هم حتماً باید بر پرده سینماها نمایش داده شود، اکران در گروه هنر و تجربه فرصت مناسبی است تا فیلم اکران شود و امیدوارم گروه هنر و تجربه دوباره بتواند با جدیت اکران فیلم‌هایی که در آن‌ها سینما و هنر اهمیت دارد را ادامه دهد.

نکته مهمی که درباره گروه هنر و تجربه وجود دارد این است که متأسفانه تعداد سانس‌ها بسیار کم است و حتی همین سانس‌های اندک هم در ساعت‌های نامناسبی قرار دارند. مخاطب اینگونه فیلم‌ها معمولاً دانشجویان هستند و ساعت ۱۶ نمی‌تواند زمان مناسبی برای اکران باشد. اگر سانس‌های بهتری به فیلم‌های هنر و تجربه اختصاص داده شود قطعاً این فیلم‌ها مخاطبان خود را دارند و این سینما که می‌توان آن را به نوعی هنری‌تر از فیلم‌های جریان اصلی دانست هیچ‌گاه از بین نمی‌رود و در هر شرایطی به حیات خود ادامه می‌دهد و باید از اینگونه آثار حمایت شود.

«تارا» از معدود فیلم‌های گروه هنر و تجربه است که اکثر بازیگرانش چهره‌های مطرحی هستند و از طرفی ویژگی‌های لازم برای اکران در گروه‌هایی غیر از گروه هنروتجربه را هم دارد. چرا برای اکران گسترده‌تر تلاش نکردید؟

من هیچ اعتقادی به این تفکیک‌ها ندارم. بازیگرانی در دنیا هستند که در فیلم‌های پرفروش ایفای نقش کرده‌اند و بعضاً در فیلم‌های اصطلاحاً هنری هم بازی می‌کنند. من معتقدم اتفاقاً حضور ستاره‌های سینما در فیلم‌های خاص و هنری به نفع خودشان است و از طرفی به فیلم هم در بیشتر دیده شدن کمک می‌کنند و اینگونه به نفع سازنده اثر هم هست و به نوعی یک تعامل سازنده در این همکاری‌ها وجود دارد.

«تارا» پروانه نمایش سینمایی دارد، به صورت کاملاً مستقل ساخته شده، در دوران کرونا ساخت این فیلم را کلید زدیم که به دلیل شیوع کرونا مجبور شدیم تولید آن را متوقف کنیم و تقریباً‌ دو برابر بودجه‌ای که تعیین شده بود، برای ساخت این فیلم هزینه شد و به همین دلیل وقتی به پخش رسیدیم برای تبلیغات هیچ بودجه باقی نمانده بود.

هنر و تجربه این امکان را به فیلمساز می‌دهد که فیلم به هر شکل اکران شود و برای من و دیگر عوامل هم اهمیت داشت که فیلم پیش از هر چیز روی پرده سینماها نمایش داده شود.

با این شرایط شما از اکران فیلم «تارا» رضایت دارید؟

ظرفیت‌ اکران هنر و تجربه پس از اینکه مدتی طولانی نیز تعطیل بود چندان زیاد نیست و نمی‌توان انتظار داشت که اتفاق خاصی برای فیلم رخ دهد. با در نظر گرفتن این شرایط و تعداد سینماهای اندکی که در اختیار «تارا» است قطعاً استقبال صورت گرفته از فیلم رضایت‌بخش است اما قطعاً به تعداد اندک سالن‌های سینما معترض هستم و معتقدم باید سینماهای بیشتری به فیلم‌های هنر و تجربه اختصاص داده شود چرا که الان تعداد سینماهای ما با دیگر فیلم‌ها قابل قیاس نیست.

با وجود اینکه فیلم «تارا» اولین فیلمی است که با راه‌اندازی مجدد گروه هنر و تجربه اکران شده، هیچ حمایتی از این اثر صورت نگرفت؟

در گروه هنر و تجربه یکسری شرایط وجود دارد که خود نوعی حمایت به حساب می‌آید. به عنوان مثال در اکران هنر و تجربه همه مبلغ فروش فیلم به صاحب اثر تعلق می‌گیرد و تبلیغات اندکی هم برای فیلم صورت می‌گیرد. اما وقتی درباره تبلیغات صحبت می‌کنیم منظورمان بیلبوردهای شهری، تبلیغات گسترده تلویزیونی و… است و طبیعتاً بودجه اندکی که از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربه به تبلیغات این فیلم تعلق می‌گیرد نمی‌تواند برای ما چندان نتیجه‌بخش و مفید باشد.

«تارا» فیلمی خانوادگی و اجتماعی است که به فیلم‌های اجتماعی روز ایران شبیه نیست، در برابر سینمای اجتماعی و به طور کل سینمای جدی ایران چه مسائل و معضلاتی را می‌توان عنوان کرد؟

دو مسئله مهم در برابر سینمای جدی وجود دارد. اولین نکته دیدگاه معاونت سازمان سینمایی است که با تغییر دولت تغییر می‌کند و سیاست‌گذاری‌ها برخی مواقع تبدیل به مانعی در برابر این سینما می‌شود و نکته دیگر به دیدگاه سینمادار و پخش‌کننده مربوط است. به عنوان فیلمساز باید بگویم هر دو مورد در مسیر درستی حرکت نمی‌کنند؛ دیدگاه مدیریت مشغول ایجاد محدودیت در موضوع و محتوای آثار است و سینماداران نیز به نوعی مشغول همین کار هستند. البته من برای دریافت پروانه ساخت و پروانه نمایش با مشکلی مواجه نشدم چراکه فیلمم موضوع عجیب و غریبی ندارد ولی همواره ایجاد محدودیت برای سینماگران منجر به تولید فیلمساز زیرزمینی می‌شود و فیلمسازان به ناچار فیلم‌هایی تولید می‌کنند که برای جشنواره‌های خارجی مطلوب هستند. این روند به ضرر سیاستگذاری‌های سازمان سینمایی تمام می‌شود و در طرف مقابل هم پخش‌کننده‌ها هستند که به شدت مشغول جهت‌دهی سلیقه تماشاگر هستند به طوریکه گویا سینمای ما فقط نیازمند اکران فیلم‌های کمدی است و این فیلم‌ها هم هر روز سخیف‌تر می‌شوند. در نهایت جامعه از فیلم‌های کمدی اشباع می‌شود، ما باید راهکاری پیدا کنیم و وقتی برای نجات به اکران فیلم‌های هندی روی می‌آوریم خود نشان از یک عقب‌گرد ۴۵ساله است که یک چراغ خطر مهم است و نشان می‌دهد ظرفیت پذیرش فیلم‌های کمدی تمام شده و سینما به فیلم‌های متفاوت نیاز دارد؛ حمایت از اینگونه آثار قطعاً به سود فیلمسازان، سینماداران و مدیران سینمایی است. امروز سینمای ما چاره‌ای جز بازگشت به دهه ۱۳۶۰ ندارد که در آن زمان ما شاهد انواع فیلم‌های جدی و کمدی باکیفیت بودیم.

آیا ظهور سینمای زیرزمینی علاوه بر مقابله با سیاست‌های معاونت سینمایی عوارض دیگری هم دارد؟

پیش از هر چیز فیلمی که به زبان فارسی ساخته شده، باید برای مخاطب ایرانی ساخته شده باشد. آرزوی هر فیلمسازی است که همزبانان خودش فیلمش را ببینند اما وقتی من به عنوان فیلمساز اجازه فیلمسازی ندارم و شغلی هم جز این کار ندارم، در شرایطی که امروز فیلمسازی به کار فوق‌العاده آسانی تبدیل شده، فیلمساز مجبور به ساخت اثرش در قالبی دیگر می‌شود.

امروز می‌توان با گوشی موبایل فیلمی ساخت که به معتبرترین جشنواره‌های دنیا راه پیدا کند اما متأسفانه مسئولان توجهی به این مسئله ندارند و با همان نگاه دهه ۱۳۶۰ مدیریت سینما را برعهده دارند. امروز رویکرد جشنواره‌ها کیفیت محور نیست و بیش از هر چیز به محتوای آثار توجه دارند و این باعث می‌شود کار فیلمسازان زیرزمینی ساده‌تر شود. ممیزی و سانسور تنها حاصلی که دارد ناچار کردن فیلمساز به ساخت فیلم زیرزمینی است و با سخت‌گیری‌ها این جریان پررنگ‌تر می‌شود و جلوی آن را هم نمی‌توان گرفت.

سیاست‌های حاضر سینمای ما را به سمت همان شرایط سینمای اواخر دهه ۱۳۸۰ می‌برد، وقتی که جلوی فیلم‌های جدی را بگیرند مثل همان سال‌ها سینمای ما مملو از فیلم‌های کمدی می‌شود و این کمدی‌ها هر روز سخیف‌تر می‌شوند که به نظر من شرایط امروز سینمای ما هم از همان روزها به ارث رسیده است. سخت‌گیری‌ها فقط فیلمسازان را به سمتی سوق می‌دهد که مطلوب سازمان سینمایی نیست.

۵۵۵۵

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا