به گزارش خبرگزاری خبر آنلاین: از اهداف تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۴ پرکردن کمبود آثار و محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان بود. همان زمان هم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را سازمان ناسودبر فرهنگی و هنری خواندند. به دلیل اهداف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که پرکردن اوقات فراغت، فراهم کردن آموزش و سرگرمی برای آنان بود دو سازمان به کمک کانون آمدند. شرکت ملی نفت ایران به دلیل داشتن ثروت و سرمایه ملی و وزارت آموزش و پرورش به دلیل نقش تربیتی و نیروی متخصص در امر آموزش کودک و نوجوان.
هنرمندان زیادی از دل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تربیت شدند و هنرمندان زیادی به کانون پیوستند. خدمتی که این نهاد به هنر کودک و نوجوان کرد فراموش نشدنی است. تا پیش از این هرگز بحثی در مورد سود دهی کانون مطرح نبوده است چرا که این نهاد سوددهی کانون را در تربیت نسلهای آینده تعریف میکرد. بازتاب این خبر ببین هنرمندان کودک و نوجوان گسترده بود. در این گزارش نگاهی داریم به نظر چند نویسنده کودک و نوجوان.
کتابخانهها و مراکز نبض تپنده کانون هستند
حمید شاهآبادی نویسنده نوجوان که در کارنامه هنری خود جوایز بین المللی به نام خود ثبت کرده و از مدیران با سابقه در انتشارات کانون است در این باره نوشت:« کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آبروی فرهنگ ماست. نهاد دیرپایی که بخش مهمی از هنرمندان بزرگ این کشور از دل آن بیرون آمدهاند. نهادی بسیار کم خرج و پر فایده که اگر روزی از ظرفیتهای آن به شکل حداکثری استفاده شود بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی ما را پوشش میدهد. این نهاد ارجمند به دلیل ضعف مدیریت و تدبیری که در سالیان گذشته دچارش بوده، اکنون در موقعیتی قرار دارد که حرف از واگذاری کتابخانههای آن به نهادی دیگر به میان آمده است. آنها که از سر ناآگاهی و نابلدی این حرف را زدهاند باید بدانند که اولاً کتابخانههای کانون فقط کتابخانه نیستند، بلکه آنها را مراکز فرهنگی هنریای میدانیم که توسط مربیان کارآمد و دلسوز اداره میشوند و علاوه بر برنامههای کتابخوانی خدمات متنوع دیگری را به کودکان و نوجوانان ارائه میکنند؛ خدماتی در قالب آموزشهای ادبی هنری، برگزاری جشنوارهها و مسابقات، اردوها و همایشهای منطقهای و کشوری و بسیاری فعالیتهای دیگر که شرح و بیانشان مدتها وقت میبرد. از سوی دیگر کتابخانهها و مراکز نبض تپنده کانون هستند و حیات کانون با وجود آنها معنی پیدا میکند. بر این اساس واگذاری کانون به نهادی دیگر حرفی است نابخردانه که فقط به تعطیلی معتبرترین و پرفایدهترین نهاد فرهنگی کشور میانجامد و حاصلی جز عقبگرد شدید در حوزه فرهنگ و بروز یاس در میان اهالی آن نخواهد داشت
از همه هنرمندان، نویسندگان، و دستاندکار امور فرهنگی میخواهم که به هر شکل که میتوانند مخالفت خودشان را با این پیشنهاد ابراز کنند.»
آغاز انحلال کانون پرورش فکری
علیاصغر سیدآبادی، مروج کتابخوانی، نویسنده کودک و نوجوان و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان ایرانی هم در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «در میان موضوعات درحال بررسی دولت، درخواست واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی بسیار عجیب و پیامدهایش نگران کننده است. این درخواست در کمیسیون مدیریت امور عمومی و سرمایه انسانی دولت در حال بررسی است.
طرح چنین مطالبه ای در یکی از ضعیفترین دورههای مدیریتی کانون، بسیار خطرناک و موافقت با آن به منزلهی آغاز انحلال کانون پرورش فکری است، زیرا کتابخانه در کانون از نظر ماهوی با آنچه که در نهاد کتابخانهها تعریف شده است، متفاوت است. گرچه در سالهای بعد با نگرشی بسیار اشتباه در کانون تلاش کردند، کتابخانه را به تعریفهای استاندارد اداری نزدیک کنند، اما یکی از ابتکارات مهم در بنیانگذاری کانون این بود که کتابخانه همچون نهاد فرهنگی و هنری دیده شده و تمام فعالیتهای فرهنگی و هنری ذیل کتابخانه انجام میگرفت. این الگو که – نمی دانم چگونه شکل گرفته بود- یکی از خلاقانهترین و در عین حال درستترین نگاهها به کتابخانه کودک بود.
با توجه به مسایل و مشکلات کتابخانههای عمومی، طرح چنین مطالبات و درخواستهایی که اغلب با نگاهی صرفا بروکراتیک به قوانین و بدون توجه به تاریخ و سابقهی نهادها انجام میگیرد، بسیار تعجببرانگیز است. چرا اصلا باید چنین موضوعی در اولویت طرح در دولت قرار گیرد؟ آیا این طرح بخشی از سناریویی بزرگتر است؟ اگربله آن سناریو چیست؟
به نظرم مخالفت با چنین طرحهایی به دو دلیل بسیار مهم ضروری است. اول اینکه باعث نابودی و انحلال واقعی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میشود، حتی اگر روی کاغذ این اتفاق نیافتد. دوم اینکه چرا به جای پرداختن به مسایل ضروریتر چنین طرحهایی دنبال میشود؟»
نادیده گرفتن حقوق کودکان و دوران مهم کودکی
طاهر ایبد نویسنده، طنزپرداز، پژوهشگر کودک و نوجوان هم قضیه واگذاری را به شکل دیگری مطرح کرده است: «اگر دغدغه رشد و پرورش کودکان و توسعه فرهنگی و ترویج کتابخوانی را دارید: نهاد کتابخانههای عمومی را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بسپارید!»
او در پست دیگری هشدار داده است: «کانون پرورش فکری نهادی ملی ست. کانون پرورش فکری، مهمترین نهادی است که برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکند، کانون پرورش فکری میراث فرهنگی, ادبی، هنری این سرزمین است، کانون پرورش فکری متعلق به کودکان و نوجوانان این سرزمین است و باید استقلال خود را حفظ کند و سقفش بر سر بچهها و ادبیات و هنر حوزهی کودک و نوجوان بماند. واگذاری کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانههای عمومی، نادیده گرفتن حقوق کودکان و دوران مهم کودکی است وحفظ استقلال آن میبایست از دغدغههای جدی هر دولتی باشد که ادعای دفاع از حقوق کودکان و نوجوانان را دارد.»
کانون عزیز و پاره دل ماست
سیدعلی کاشفی خوانساری، نویسنده و روزنامهنگار هم نوشت: «خبر کوتاه و کوبنده بود. قرار است که کتابخانههای کانون را واگذار کنند. کانون بدون شک مهمترین برند ایرانی در موضوع کودکان و نمادی از همه آن چیزهایی است که ما عمر خود را پای آن گذاشتهایم. ما نویسندگان کودک و نوجوان حتی اگر پایمان را هم در کانون نگذاشته باشیم، نسبت به کانون علاقه و حتی تعصب داریم. تعرض به کانون به معنای حمله به همه کسانی است که برای بچهها مینویسند و میکوشند و میاندیشند. کانون برای ما عزیز است؛ عزیز مثل فرزند و یا نه عزیز و مقدس مثل مادر..
من میگویم با پیگیری اهل فرهنگ بحث واگذاری کتابخانه ها منتفی خواهد شد و بودجههای سابق کانون که به دلیل برخی تخلفات و بعضی بیقانونیها و بسیاری ناکارآمدیها محل تردید جدی بوده، بیشتر از پیش برقرار میشود و آب از آب تکان نمیخورد. بعد از آن چه خواهد شد؟ آیا این کانون که امروز میبینیم همان کانونی است که دوستش داریم؟ آیا از مدیران فعلی و بعدی کانون انتظار معجزه داریم؟ آیا ندیدهایم با هر مدیری که آمد بخشی از داراییهای مادی و معنوی کانون گم شد؟
کانون عزیز و پاره دل ماست؛ مادر ماست و این عزیز دل ما سخت بیمار است و بیماری چنان در جایجای اندامش ریشه دوانده که شاید مرگ و یا قطع عضوش ناگزیر باشد. گم شدن اندام این شیر بی یال و دم و اشکم چنان گسترده شده که حالا دست و پایش را هم قرار است واگذار کنند. مگر مرکز موسیقی، جشنواره مطبوعات، فروشگاهها، چاپخانه، زمینها، چندین مجله کانونی، روشنان و پویش، فهرست کتابها و فهرست مقالات سالیانه، آرشیو روزآمد کتب و نشریات خارجی و چه و چه در این سالها گم نشدند؟
من از واگذاری کتابخانههای کانون بسیار اندوهگین خواهم شد و امیدوارم چنین نشود. من امیدوارم کانون بماند و روزامد و قانونمدار و پیشرو و ایدهآل شود. اما میترسم چرخه پر خطا و ناکارآمد فعلی تکرار شود و این شرکت دولتی که قرار بوده بزرگتر و حامی اهل قلم و هنرمندان و بخش خصوصی و نهادهای مدنی باشد و حالا رقیب آنها شده، روزی به دلیل ناکارآمدی و ضرردهی از پای بیافتد.»
۵۵۵۵