حامد زارع: شایان ذکر است ایشان با نوشتن کتاب فاجعه جهل مقدس صاحب نظری متفاوت در زمینه عاشورا و قیام امام حسین(ع) است.
شما با نوشتن کتاب جهل مقدس تحلیل متفاوتی از قیام امام حسین و واقعه عاشورا ارائه داده اید. تاملات شما درباره سیدالشهدا به عنوان یک چهره آزادیخواه مورد توجه قرار گرفته است. اما آیا میتوان امام حسین را از بعد فقهی و عرفانی نیز مورد بررسی قرار داد؟ در این صورت نظر شما درباره امام سوم شیعیان چیست؟
همان طور که می دانید امامان شیعه در بالاترین قله های فقهی و عرفانی زمان حیات خویش ایستاده بودند و پس از وفاتشان نیز الگویی جهت همه انسانهای آزاده بوده اند. امام حسین نیز همچون دیگر معصومین به مقام قرب اعلی رسیده بودند. سید الشهداء به آنچنان مقامیر سیده بودند که حسب نقل های متعدد درروز عاشورا هرچه مصیبت بر ایشان وارد می شد صورتشان بشاش تر می شد. چرا که راضی به رضای خدای خود بود. به قول عارف بزرگ بابا طاهر عریان که میگوید: «یکی دردویکی درمان پسندد /یکی وصل ویکی هجران پسندد /من از هجران ودرد ووصل ودرمان /پسندم آنچه را جانان پسندد» این مسئله رضایت به رضای خدا یک اصل محوری در شاخصههای عرفانی است. امام حسین در خطبه ای که وقت خروج از مکه ایراد کرده میفرماید: «رضا الله رضانا أهل البیت نصبر علی بلائه ویوفینا اجورالصابرین» بدین معنا که: رضایت و خشنودی خدا مورد رضایت ما اهل بیت است و بر بلای رسیده از جانب او، صبر می کنیم خداوند متعال اجور صابرین را نصیب ما گرداند.
آیا به طور مشخص می توان از امام حسین به عنوان یک عارف و یا از آموزه های ایشان به عنوان عرفان حسینی سخن به میان آورد؟
ببینید! بهتر است به جای عرفان حسینی از کلمه عرفان شیعی استفاده کنیم. دعای عرفه ایشان یکی از زیباترین متونی است که می تواند پایه و اصل و مستند عرفان شیعی قرارگیرد. عرفان شیعی را می توان مکتبی خاص و ممتاز از سایر مکاتب قرار داد. امام حسین در دعای عرفه میفرماید: «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک واسعدنی بتقواک ولا تشقنی بمعصیتک و خِر لی فی قضائک و بارک لی فی قدرک حتی لا أحب تعجیل ما أخرت و لا تأخیر ما عجلت» معنای فارسی این عبارت چنین است: خدایا چنان ترسان گردانم که گویا تورا می بینم و با تقوایت مرا سعادتمند گردان وبا معصیت بدبختم مگردان وقضا و قدرت را بر من خیر و مبارک ساز تا آن چه دیر می خواهی بر من، زودتر دوست ندارم و آن چه زودتر می خواهی، دیرتر مایل نباشم. درهمان دعا خطاب به خدا میفرماید: «ماذا وجد من فقدک ومالذی فقد من وجدک» بدین معنا که: چه دریافت انکه تو را گم کرد گم کرد انکه تو را یافت.
حرکت امام حسین به سوی کوفه و فاجعه بزرگی که در صحرای کربلا برای ایشان و اهل بیت مکرمشان رقم خورد را نیز باید از منظر رضایت به رضای خدا دید؟ اگر اینگونه است عاشورا و شهادت امام حسین یکی از فرازهای عرفان شیعی میتواند باشد.
همین طور است. توجه داشته باشید که امام حسین در حرکت به سوی کربلا، اظهار امیدواری کرد که آن چه را خداوند برایش اراده کرده باشد خیر باشد، چه با فتح، چه با شهادت. ابو مخنف نقل کرده که در منزل صفاح، فرزدق بن غالب شاعر آمد و در کنار امام حسین توقف کرد و گفت: خداوند خواسته و آرزویت را درباره آنچه دوست میداری، برآورده سازد. امام حسین به او فرمود: درباره اخبار مردم پشت سرت (مردم کوفه) برای ما بگو. فرزدق گفت: از فرد آگاهی سؤال کردی. دلهای مردم با شماست و شمشیرهایشان با بنی امیه، و قضای الهی از آسمان نازل میشود و خدا آنچه را بخواهد انجام میدهد. امام حسین فرمود: راست گفتی؛ کارها در دست خداست و خداوند آنچه را بخواهد انجام میدهد و پروردگار ما هر روز در کاری است. اگر قضای الهی بر وفق مراد ما نازل گردد، خداوند را بر نعمتهایش ستایش میکنیم و برای ادای شکر از او یاری میطلبیم و اگر قضای الهی برخلاف آرزوی ما رقم بخورد، آنکس که طالب حق باشد و سرشتش تقوا و پرهیزگاری، ضرر نکرده است. آن گاه امام شترش را به حرکت درآورد و فرمود: السلام علیک، و از هم جدا شدند.
بیشتر بخوانید:
قهرمان صلح
شما که دین ندارید، پس آزاده باشید!
مسائلی بیمعنی بهنام طب اسلامی و فقه هستهای؛ گفتوگو با مصطفی محقق داماد
شما دعای عرفه سخن به میان آوردید. برای توجه بیشتر به مقامات عالیه حضرت سیدالشهدا در ابعاد روحانی و عرفانی باید سراغ چه وجوهی از سیره مبارک ایشان رفت؟
هیچ چیزی همانند واقعه کربلا و روز عاشورا بازتاب دهنده مقامات عالیه آن حضرت نیست. مناجات های سید الشهداء در دقائق اخر حیاتشان بسیار اموزنده است. یکی از مناجات هایی که بسیار جالب است مناجاتی است که از قول دشمنان امام نقل شده و به قول معروف به دلیل عدم تضاد منافع بسیار مهم است. هلال بن نافع می گوید نزد حسین بن علی(ع) ایستاده بودم درحالی که او در خویش فرورفته بود. به خدا سوگند هرگز کشته ای را ندیدم که در خون خود غلطان زیباتر صورت تر از حسین. نور صورتش مرا چنان به خود مشغول ساخت که از فکرکشتنش به در برد. و چون وضع بروی سخت شد چشمانش به جانب آسمان کرد وگفت : ای خدا تو بزرگ جایگاهی، جبروت تو بسیار بالاست. عقوبت و مجازات تو بسیار سخت است. تو از خلائق بی نیازی و مهربانی ورحمت تو بسیار نزدیک وشامل است. نعمت تو فراوان است. من در کمال ضعف از کمک می خواهم و بر تو توکل می کنم. حضرت سیدالشهدا در آخرین لحظات عمر شریفش در قتلگاه فرمود: خشنود به قضای تو و تسلیم امیر و فرمانت هستم و معبودی غیر تو نیست ای فریادرس فریادجویان! خدائی غیر از تو برای من نیست و معبودی جز تو ندارم و بر انچه تو حکم کنی صابرم ای فریاد رس هرکسی که فریاد رسی ندارد ای موجود دائمی که هرگز فنا نداری و ای زنده کننده مردگان و ای شاهد همه نفوس بر اعمالشان میان من و این انسانها خکم کن و تو بهترین حاکمانی.
به نظر شما این مناجاتها در فرازهای پایانی حیات امام حسین را چگونه باید درک کرد؟
به نظر من این مناجاتهای آخرین نشان میدهد که عشق الهی در سراسر وجود حضرت سیدالشهدا جریان داشت. خداوند، جان جان او و یا به تعبیر دیگر جانانان سیدالشهدا بود. «مقام رضا» مرتبه برتر ایمان به او به شمار می رفت. شهریار شاعر معاصر دعای سید الشهدارا از شمر چنین نقل می کند: «شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا/ جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین.»
۶۵۶۵