اسلایدفرهنگی

کار درباره گروهک مجاهدین سخت بود؛ عمرشان بیش‌تر از جمهوری اسلامی است

مهسا بهادری: فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» در سومین روز از جشنواره فجر حضور دارد، فیلمی که سوژه آن وامدار یک نمایش‌نامه است. در سینمای ایران فیلم‌های زیادی ساخته شده‌اند که قصه آن‌ها برگرفته از نمایش‌ها و نمایشنامه‌های مختلف است. این اتفاق قدرت تئاتر را یادآوری می‌کند و اگر ظرفیت آن به‌درستی مورد استفاده قرار بگیرد، سود آن به حساب سینما واریز خواهد شد.

لیلی عاج کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» سال پیش تئاتری به نام «بابا آدم» روی صحنه برد. این نمایش از دل روایتی مستندگونه، زوایایی از یغمای انسانیت توسط گروهک منافقین را کالبد شکافی می کرد. مسئولان سازمان اوج پس از تماشای «بابا آدم» به لیلی عاج پیشنهاد دادند تا همین سوژه را دستمایه یک اثر سینمایی قرار دهد. او نیز در اولین تجربه کارگردانی سینمایی خود فیلم «سرهنگ ثریا» را ساخت که داستان واقعی چند ایرانی را به تصویر می‌کشد. آن ها در اواخر دهه هشتاد به کشور عراق می‌روند و مقابل پادگان اشرف، کمپی به نام آزادی برپا می‌کنند. هدف آن‌ها از این کار، ملاقات با اعضای خانواده خود است که در بند گروهک مجاهدین گرفتار شده‌اند.

«بابا آدم» در زمان اجرا مورد استقبال قرار گرفت اما به دلیل مخاطب محدود تئاتر، سوژه خاص و متفاوت آن، جریان خاصی ایجاد نکرد. «سرهنگ ثریا» اما به دلیل ویژگی و موقعیتی که سینما دارد، می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد، چرا که علاوه بر سالن‌های سینما، امکانی به نام شبکه نمایش خانگی و نیز شبکه‌های مختلف تلویزیونی وجود دارد که فیلم‌ها از این طریق به دست مخاطب انبوه می‌رسند.

نکته مهم درباره «سرهنگ ثریا» این است که کارگردان توانسته است دغدغه و حرف مهم نمایش «بابا آدم» را در قالب یک فیلم سینمایی منتقل کند. پس از نمایش فیلم، خیلی‌ها با وجهه تازه‌ای از واقعیت گروهک منافقین و شیوه‌های مختلف سرکردگان آن برای شست‌وشوی مغزی آدم‌ها آشنا می‌شوند. حیرتی که مگر می‌شود کسی نخواهد مادرش را ببیند؟ لیلی عاج به راحتی به این سوال پاسخ می‌دهد، بله می‌شود و این اتفاق در قالب یک داستان با بازی ژاله صامتی رقم می‌خورد.

در جست‌وجوی نسبت تئاتر و سینما به فیلم شاخص «گاو» می‌رسیم که داریوش مهرجویی آن را بر اساس نمایشنامه «گاو» غلامحسین ساعدی کارگردانی کرد. پیش از تولید فیلم، جعفر والی این نمایشنامه را روی صحنه برده بود و در ادامه مهرجویی نسخه کامل‌تری از آن را برای سینما ساخت. بخش زیادی از شهرت نمایشنامه و محبوبیت آن به فیلم برمی‌گردد. حالا که نگاه می‌کنیم، این نمایش هدیه ارزشمند تئاتر به سینما محسوب می‌شود.

زنده یاد علی حاتمی هم در نخستین تجربه حرفه‌ای خود، فیلم «حسن کچل» را بر اساس نمایشی به همین نام با نویسندگی و کارگردانی خود جلوی دوربین برد. وقتی مخاطبان از تئاتر «حسن کچل» استقبال کردند، حاتمی به ساخت یکی از معدود فیلم‌های موزیکال سینمای ایران به نام «حسن کچل» ترغیب شد.

داریوش مهرجویی پس از موفقیت «گاو» بار دیگر از تئاتر وام گرفت و این‌بار سراغ نمایشنامه «آقای هالو» نوشته علی نصیریان رفت. نسخه سینمایی این اثر که اجرای صحنه‌ای نداشت، مورد پسند منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و حضوری موفق در چند جشنواره جهانی را تجربه کرد.

در میان نام‌های مطرح تئاتر به بهرام بیضایی می‌رسیم. او سال ۶۱ فیلم «مرگ یزدگرد» را در حالی کارگردانی کرد که سال ۵۸ نمایشی با همین نام روی صحنه برده بود. فیلم در نخستین دوره جشنواره فجر اکران شد اما نمایش عمومی نداشت. به گفته کارشناسان، «مرگ یزدگرد» از جمله تجربه‌های موفق در زمینه تبدیل یک نمایشنامه به نسخه سینمایی است.

فیلم «معجزه خنده» جزو آثار موفق کارنامه زنده‌یاد یدالله صمدی است که گفته می‌شود فیلمنامه آن در مدرسه کارگاهی فیلمنامه نویسی حوزه هنری نوشته و آن را داوود میرباقری بازنویسی کرده است. در همین فرآیند نمایشنامه‌ای به نام «عشق آباد» متولد شد و پیش از ساخت «معجزه خنده» روی صحنه رفت. فیلم زنده یاد صمدی نیز به نوعی وامدار تئاتر است.

حمید امجد چهره مطرح حوزه تئاتر سال ۱۳۸۰ نمایش «مهروآینه‌ها» را براساس نمایشنامه‌ای به قلم خود و به همین نام روی صحنه برد. احمدرضا گرشاسبی مدتی بعد نسخه سینمایی آن را با نام «اینجا شهر دیگری است» ساخت که البته اثری موفق نبود.

نمایش «دندون طلا» اولین بار سال ۷۸ به نویسندگی و کارگردانی داوود میرباقری روی صحنه رفت و با استقبال بالا مواجه شد. او سال ۹۴ یک مینی سریال بر اساس این نمایش و با نام «دندون طلا» آماده کرد که جزو آثار موفق شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود.

برای علاقمندان تئاتر، «خشکسالی و دروغ» نامی آشنا دارد. محمد یعقوبی این نمایش را براساس نمایشنامه‌ای به قلم خود سه بار روی صحنه برده بود که پدرام علیزاده تصمیم گرفت نسخه سینمایی آن را بسازد. فیلم «خشکسالی و دروغ» سال ۹۵ روی پرده سینماها رفت اما نتوانست رضایت کسانی که شیفته نسخه تئاتری آن بودند را جلب کند.

همه این نام‌ها کنار یکدیگر قرا گرفت تا نشان دهد مشت نمونه خروار است و به اهالی سینما یادآوری کند که می‌توانند از گنجینه ارزشمندی به نام تئاتر بهره‌ درستی ببرند. چه آثاری که روی صحنه رفته‌اند و چه نمایشنامه‌هایی که فرصت اجرا بدست نیاوردند. طبعا ساخت فیلم سینمایی الزامات و اقتضائات خاص خود را دارد و باید در فرآیند تبدیل کردن آثار تئاتر به فیلم و یا سریال، آن‌ها را مد نظر قرار داد.

حالا که به نمونه‌های مشابه این اتفاق پرداختیم گفت‌وگو درباره «سرهنگ ثریا» را نیز در ادامه بخوانیم.

با توجه به فعالیت پررنگ خود در تئاتر چه شد که تصمیم به ساخت فیلم سینمایی گرفتید؟

سال گذشته وقتی نمایش «باباآدم» را روی صحنه بردم طرح سینمایی«سرهنگ ثریا» را نیز نوشتم. پس از آن دنبال سرمایه‌گذار و تهیه کننده بودم و در نهایت سازمان سینمایی اوج پشتیبانی از این فیلم را بر عهده گرفت.

پیش از ساخت چه اندازه درباره این سازمان اطلاعات داشتید؟

من این شانس را داشتم که برای تحقیقات به استان دیاله عراق سفر کنم و اردوگاه اشرف را از نزدیک ببینم. این امکان خیلی سخت فراهم شد اما خوشحالم اتفاق افتاد. سراسر سال ۱۴۰۰ را درگیر تحقیق و نگارش فیلم‌نامه «سرهنگ ثریا» بودم. این را هم بگویم وقتی درباره سازمان منافقین صحبت می‌کنیم یعنی درباره یک سازمان با عمری طولانی صحبت می‌کنیم و من همیشه به شوخی گفته‌ام عمرش از جمهوری اسلامی طولانی‌تر است زیرا سال ۱۳۴۴ تاسیس شده. این سازمان بارها انقلاب ایدئولوژیک داشته و بارها پوست اندازی کرده ‌و تغییر روش داده؛ بنابراین خودش به تنهایی به عنوان یک گروهک انحرافی پر از درام است.

به عنوان یک فیلمساز و برای نخستین اثر سینمایی‌تان این کار را سنگین نمی‌دانستید؟

سختی کارم فقط دمای هوا و کار با سالمندان بود زیرا بیشتر بازیگرانم سالمند بودند که در آن شرایط آب و هوایی و نیاز به فضای پر از خاک و غبار سخت بود. چندین تن خاک در فضا پخش کردیم.

در مواجهه با سازمان مجاهدین با یک چیز عجیب و غریب مواجهیم که در دلش هزاران خورده پیرنگ دارد و برای قصه‌گویی همه چیز را به ما می‌دهد. این داستان هم با الهام از یک داستان واقعی است، من از خیلی خانواده‌ها و زندگی‌ها اقتباس کردم تا توانستم این ماجرا را روایت کنم. چون اخلاقی نبود که ماجراهای آن‌ها را نعل به نعل تکرار کنم، به همین دلیل تصمیم گرفتم که یک الهامی از این ماجرا بگیرم. ما سرنوشت ثریا را گفتیم که پیگیر وضعیت فرزندش است.

نام فیلم را از خانم ثریا عبداللهی برداشتید؟

بله.

یعنی به ایشان می‌گفتند سرهنگ ثریا؟

خودشان روایت می‌کنند که سربازها به او می‌گفتند عقیدتی ثریا، یعنی سرهنگ ثریا.

۵۷۲۴۵

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا