
ریحانه اسکندری: در سالهای اخیر، با پیشرفت روزافزون فناوریهای هوش مصنوعی، عرصههای مختلف فرهنگ و هنر تحت تأثیر تحولات جدید قرار گرفتهاند؛ از نوشتن داستان و فیلمنامه گرفته تا تولید تصویر و صدا.
اما یکی از حساسترین و پرچالشترین ورودهای هوش مصنوعی، بیتردید به حوزه ترجمه است؛ حوزهای که سالها بر دوش مترجمان انسانی و خلاقیتهای فردی آنها استوار بوده است. اکنون اما با ظهور ابزارهایی همچون «ChatGPT»، «DeepL» و سایر موتورهای ترجمهی هوشمند، سوالهایی اساسی ذهن جامعه ادبی، مترجمان، ناشران و حتی مخاطبان کتاب را درگیر کرده: آیا شغل مترجم در معرض تهدید است؟ آیا روح و ظرافت زبانشناسانهی ترجمه، در میان دادهها و الگوریتمها گم خواهد شد؟ آیا مخاطب از کیفیت ادبی متون ترجمهشدهی ماشینی آسیب خواهد دید؟ و مهمتر از همه، آیا رقابت سالم و خلاقانهای که سالها در بطن حرفه ترجمه وجود داشته، در حال فروپاشی است؟
در شرایطی که کتابخانه ملی ایران بهتازگی بخشی را به کتابهای ترجمهشده توسط هوش مصنوعی اختصاص داده است، بحثها در این زمینه شکل جدیتری به خود گرفتهاند. پیش از این، دو تن از ناشران شناختهشدهی کشور ، محمدعلی جعفریه مدیریت نشر ثالث و سیاوش باقرزاده مدیریت نشر هیرمند در گفتوگوهایی، دیدگاه خود را نسبت به این پدیده ابراز کرده بودند.
محمدعلی جعفریه، مدیرعامل انتشارات ثالث معتقد است: «هوش مصنوعی نمیتواند جای خلاقیت مترجم انسانی را بگیرد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا ورود هوش مصنوعی میتواند به فضای رقابتی در نشر لطمه بزند، گفت: «هوش مصنوعی یک تکنولوژی است که نمیتوان از آن گذشت، اما باید استفاده درست از آن صورت بگیرد و اجازه سوءاستفاده داده نشود. همیشه یکسری مشکلات بوده؛ مثل ناشران کتابساز. اما نکته اینجاست که هوش مصنوعی هم مثل هر ابزار دیگری نیاز به یک ویراستار خوب دارد. یک مترجم خوب میتواند هوش مصنوعی را به خدمت بگیرد. همیشه در دنیا، ویراستارها از خود نویسنده هم قویتر بودهاند. مثلاً شما ببینید در کتابهای جی کی رولینگ، مثل هری پاتر هم این نکته هست. خانم نویسنده، در ابتدا اصلاً نویسندهی حرفهای نبوده است. این ویراستارها هستند که میآیند کتاب را طوری ویرایش میکنند که تبدیل به یک اثر جهانی میشود.»
مدیرعامل نشر هیرمند اما با به آسیبهای احتمالی برای ناشران اعتقاد دارد: «اینکه چه بلایی سر ناشر میآید؟ خب بخشی از آن الان هم هست. مثلاً در موضوع کتابهای دیجیتال و ایبوکها. اینها با کتاب فیزیکی در رقابت هستند، گاهی اوقات مصرفشان حتی بیشتر است. ولی کتاب فیزیکی هنوز برای طیفی از مخاطبان اهمیت دارد. من میگویم این شرایط را صفر نمیکند. مصرفکننده برنده میشود، اما ناشرانی که روی تألیف وقت گذاشتهاند، به نظرم از نظر اقتصادی در موقعیت بهتری قرار دارند. چون خلاقیت انسانی، بهویژه در حوزه تألیف، تهدیدناپذیر است.»
باقرزاده همچنین درباره ظرافتهای ترجمه انسانی معقتد است: «در ترجمه انسانی، مترجم گاهی واژگان خاص خودش را میسازد. نگرش شخصی مترجم در ترجمهاش دیده میشود و این چیزی است که مخاطب حرفهای آن را میفهمد. البته مخاطب غیرحرفهای شاید تفاوتی قائل نشود. ولی اگر هوش مصنوعی رشد کند، ما بخشی از این ظرافت را از دست میدهیم.»
اینبار، در ادامهی این پرونده، سراغ صدای اصلی این ماجرا رفتهایم؛ یعنی مترجمان. سهیل سُمی، مترجم و چهرهای باسابقه در حوزه ادبیات، در گفتوگویی صریح و تحلیلی، درباره تأثیر هوش مصنوعی بر ترجمه، جایگاه مترجم انسانی، و تهدید یا فرصت بودن این پدیده سخن گفته است.
در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، نگاهی انسانی، حرفهای و واقعگرایانه به این موضوع پیچیده داریم؛ موضوعی که نه فقط یک دغدغه تخصصی، که مسألهای بنیادین برای آیندهی زبان، ادبیات و تفکر خلاق است.
«هوش مصنوعی، ترجمه انسانی را به کالای لوکس فرهنگی تبدیل میکند»
سُمی در ابتدای گفتوگو با اشاره به تجربه محدود و پراکندهاش از کار با موتورهای ترجمه هوشمند گفت: «من جز دو سه مورد پراکنده، تجربه منسجمی با این نرمافزارها نداشتم، اما آنچه تا اینجا دیدهام، نشان میدهد که این موتورها در آیندهای نزدیک بسیاری از ایرادات فعلی خود را برطرف خواهند کرد. در حال حاضر نیز در مواردی، این ابزارها ترجمههایی قابل قبول ارائه میدهند؛ هرچند هنوز در جزئیاتی نظیر استفاده از حروف اضافه دچار خطاهایی هستند، یعنی نیاز به یک ویراستار با تجربه هست. با این حال، به باور من، این ایرادات نیز بهزودی رفع خواهد شد.»
وی ادامه داد: «در آینده، ترجمه به معنای فعلیاش، آنگونه که ما میشناسیم احتمالاً به کالایی لوکس و غیرضروری تبدیل خواهد شد؛ چیزی در حد یک خلاقیت فرهنگی انسانی، که شاید دیگر برای چرخه اصلی نشر حیاتی نباشد. من معتقدم که همین حالا هم این ابزارها میتوانند حتی در کوتاه مدت به راحتی شکسپیر را بهنحوی قابل قبول ترجمه کنند.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا با حذف مترجم انسانی، خلاقیت و رقابت در حوزه ترجمه از بین نخواهد رفت، توضیح داد: «در حال حاضر اگر یک جمله یا پاراگراف را به هزار مترجم بدهیم، هر کدام به شیوهای متفاوت آن را ترجمه میکنند؛ این یعنی فضای خلاقیت هنوز زنده است. اما سؤال اصلی اینجاست که در آینده، آیا نیازی به این نوع از خلاقیت به معنای امروز که برای ما ارزشمند است وجود خواهد داشت؟ زیرا هوش مصنوعی میتواند خلاقیت را هم بازتعریف کند و تفاوت بین سبکهای نوشتاری را با دقت تشخیص دهد. مثلاً تمایز لحن آثار شکسپیر با نمایشنامههای یوجین اونیل را درک و متناسب با آن، متن را ترجمه کند. با این مسیری که طی شده است تصور بقیه راه سخت نیست.»
سُمی افزود: «ممکن است مترجمان انسانی با سبک خاص خودشان، تفاوتهایی در ساختار زبانی و واژهسازیها ایجاد کنند، اما باید دید که در آینده، اساساً کسی خواهان این تفاوتها هست یا خیر. آیا ناشران حاضرند همچنان با مترجمان انسانی و پیچیدگیهای قراردادی همکاری کنند، وقتی که میتوانند از ابزارهایی بهره ببرند که هیچ اعتراضی هم ندارند و هزینه زمانی را نیز تا یکپنجم کاهش میدهند؟ الان ناشرها دقیقا همین کار را میکنند؛ متن را به هوش مصنوعی میدهند و سپس یک ویراستار چک نهایی را انجام میدهد و سرعت بسیار بالا میرود.»

او تصریح کرد: «در حال حاضر برخی ناشران صرفاً در حال آزمون و تجربه هستند، اما زمانی که این ابزارها پیشرفتهتر شوند، نه تنها در ترجمه، بلکه در تمام حوزهها، جایگزینی گسترده با نیروهای انسانی آغاز خواهد شد. در آن صورت، اگر هوش مصنوعی بتواند مقالهای پیچیده در حوزه کیهانشناسی تولید کند، اساساً چه نیازی به دانشمندان تربیتشدهای مثل اینشتین خواهد بود؟»
وی در ادامه با اشاره به تغییر مفاهیم سنتی گفت: «همهچیز در حال تغییر معناست. البته در خاورمیانه حتما سرعت تغییر پایین تر خواهد بود، شاید هنوز افرادی باشند که ترجیح بدهند سفارش ترجمه را به مترجمی انسانی بدهند، چون دوست دار کار انسان باشد. همانطور که در برخی فیلمهای علمیتخیلی دیدهایم. این برداشت شخصی من است. اما این ترجمهها دیگر جنبه لاکچری پیدا خواهد کرد. بسیاری از مشاغل فعلی، از جمله ترجمه انسانی، بهزودی از بین خواهند رفت.»
سهیل سُمی در پاسخ به این مطلب که آیا باید بهجای مقاومت در برابر تکنولوژی، آن را شناخت و با آن همراه شد اشاره کرد که علی رغم همه اتفاقات، خود را فردی میداند که با فناوریهای روز راحت نیست و احتمالاً تا پایان مسیر حرفهایاش به روش سنتی وفادار خواهد ماند. با این وجود، افزود: «ما ملاک نیستیم. هوش مصنوعی بهزودی همهجا به صورت جامع سایه خواهد انداخت. همانطور که اگر بخواهیم یک نقاش یا فیلمساز انسانی داشته باشیم، اینها هم به مقولهای لوکس بدل میشوند.»
سُمی در ادامه گفتوگو با اشاره به تغییر ماهوی مفاهیم بنیادین از جمله «هوش» و «خلاقیت»، تأکید کرد که آیندهای متفاوت و اجتنابناپذیر در راه است. او با بیان اینکه مقاومت در برابر چنین تحولاتی بینتیجه است، اظهار داشت: «همهچیز عوض میشود. مثل غذاهای خاصی که آدم فقط گاهی ممکن است در یک رستوران بخورد، ترجمه انسانی هم به چیزی خاص و لوکس بدل میشود. چارهای نیست. مقاومت فایدهای ندارد. حتی مفهوم هوش هم در حال تغییر است. الان برخی میگویند گوش باید عامل انسانی داشته باشد، چون انسان غیرقابل پیشبینی است. با این تعریف، بله، من مترجم همیشه کارم متفاوت خواهد بود با یک دستگاه فکری. اما مسأله اینجاست که برداشتها و مفاهیم هم تغییر میکنند. دیگر مصنوعی یا طبیعی بودن هوش، تمایز روشنی نخواهد داشت.»

او در ادامه، در واکنش به تجربهای بینالمللی در این زمینه در کشور هلند، مبنی بر آنکه یکی از انتشاراتهای بزرگ خواست این موضوع را آزمایش کند و رسماً اعلام کرد؛ حملات زیادی از سوی نویسندگان برجسته علیه آن صورت و اعتراضات انجمن نویسندگان انگلستان و اعلام درخواست غرامت در صورت آسیب دیدن حقوقشان از سوی تولیدات هوش مصنوعی با اشاره به فاصلهی قانونی موجود در کشورهایی چون ایران نسبت به استانداردهای بینالمللی تصریح کرد: «بدون تعارف ما از نظر حقوقی و قانونی بسیار عقبتر هستیم. نه سازوکار مشخصی برای اعتراض مترجمان وجود دارد، نه نویسندهها مرجع قانونی برای پیگیری دارند. اما حتی همین اعتراضها در کشورهای دیگر نیز، در نهایت واکنشهایی از سر موضع تهدید است؛ یعنی نویسندهها و مترجمها خودشان را در خطر دیدهاند. اگر این روند برای ۱۰ یا ۲۰ سال ادامه پیدا کند، ممکن است عرصه بهکلی از دستشان خارج شود.»
او ادامه داد: «مگر اینکه فقط تعدادی معدود از رماننویسان باقی بمانند که بهعنوان یک کالا یا هنر لوکس، همچنان به تولید رمان ادامه دهند. حتی در آن صورت هم مشخص نیست آیا اساساً در آینده کسی نیازی به خواندن رمان خواهد داشت یا نه. وقتی مخاطب میتواند وارد دنیای مجازی شود و مثلاً ماجرای «آلیس در سرزمین عجایب» را زندگی کند، دیگر چه نیازی به خواندن آن خواهد داشت؟»
سُمی در پایان این نکته را نه از نگاه شخصی، بلکه بر پایهی روندهای نوظهور فناورانه مطرح کرد و گفت: «این فناوریها پذیرش بالایی دارند و مردم را هیجانزده میکنند. بنابراین در بلندمدت، اعتراض نویسندگان انگلیسی هم به جایی نخواهد رسید و باید شرایط را بپذیرند. وقتی یک کامپیوتر بتواند رمانی بنویسد که به لحاظ ساختاری بینقص است، چرا مخاطب باید اثری را بخواند که پر از نقصهای انسانی است؟ آن هم در شرایطی که برداشت ما از “فهم انسانی” نیز دارد دگرگون میشود.»
۵۹۲۴۴