به گزارش مناطقآزاد، انگار گفته باشند چه موقعیت خوبی، حالا چه بپوشیم؟ کلاه گپ و پیراهن و شلوار راحت و غیررسمی و پیش به سوی میدان حادثه. هرچند که شبیهسازی این پوشش با آنچه که از سوی شهید سردار سلیمانی در بازدیدهای میدانی، به یادگار مانده، از همان ابتدا مورد توجه منتقدان قرار میگیرد.
برویم در محل حادثه تا به خوبی دستمان بیاید که چه پیش آمده و چه بکنیم، برویم تخمین بزنیم خسارات چه اندازه بوده، به داد مردم مستاصل برسیم و حتی بفهمیم کجای راه را اشتباه آمدهایم که چنین گرفتار شدهایم.
لابد حسابی هم سرمان شلوغ شده و وقت هم نکردهایم حتی به گوشیمان نگاهی بندازیم اما خب آن وسطها یادمان افتاده برویم فیلترشکن را روشن کنیم، توئیتر را باز کنیم و یک جور خیلی نامحسوسی که به خیال خودمان با دست اشاره نکرده باشیم منظور چه کسی است، توئیت بزنیم که بله تا ساعت ۳ صبح بارها پیگیری کرده و خب فرق میکند رئیس که باشد.
شروع خوبی بوده و همین فرمان ادامه بدهیم و بمانیم در دل حادثه،هوا گرم است، ازدحام و شلوغی کار دستمان میدهد و دچار ضعف و بیحالی هستیم و قطعا نیازمند به مداوا.
اما ابتکار عمل که دست نمایش و اصول غیرحرفهای کار رسانهای باشد، عکسی منتشر میشود که جلوی بساط چای و نیمچاشت رفقای هلالاحمر و دوستان سرمی میزنیم بر بدن و از قضا عکاس از پشت سر عکسی میگیرد و دوستان خبرش را مخابره میکنند که فشار کار چه کرده است که از قضا تیترها میشود «عکس یادگاری با سرم».
همین تیتر و نگاه به نظر، باعث میشود کار و پیگیری سرعت بیشتری بگیرد و بیشتر در مناطق سیلزده بازدید صورت میگیرد تا اینکه ناغافل دوربین یک گوشی، فیلمی میگیرد از گلهگذاری ملت مستاصل و اعتراض به اینکه چرا «گیج» هستند و وقتی گیج هستند چرا حرف میزنند.
هرچند که در ویدئویی دیگر فرد مذکو عضو شورای روستای وسکاره و از «دوستان قدیمی» معرفی میشود و موضوع را تخریب برخیها میداند و خودش را که با صدای بلندی صحبت کرده، مقصر ماجرا معرفی میکند.
لحن و برخورد نامناسب به همین جا ختم نمیشود، آنجا که رسانهای به اشتباه آمار مفقودیها را بجای ۲۰ نفر، ۲۰۰ نفر اعلام میکند، فضا عوض میشود، لحن صحبتها چنان متفاوت از ساختار مقامات مسئول است که عمل اشتباه رسانه میتواند با این ادبیات کاملا تحت شعاع قرار بگیرد. ناگفته نماند که آن رسانه اشتباهش را پذیرفته و عذرخواهی هم کرده است.
چرا در روز هشدار مسیر و رستوانها را تعطیل نکردید؟
بالاخره کارها تا جای ممکن پیش رفته و دوربینها بالاخره غلاف میشود و البته انتقادات شروع، تا آنجا که دوستان همخط و همسو هم زبان به گلایه باز میکنند، از جمله محسن پیرهادی، نماینده مجلس که در نشست ویژه مجمع نمایندگاناستانتهران گفت: «در توجیه این مدیریت شرایط میگویید هشدار داده اید؟ پیامک زدهاید و بنر هشدار نصب کردهاید؟ این چه سبک مدیریت است؟ چرا مثل همین دو، سه روز بحرانی که راهها و رستوانها را بستید، در روز هشدار مسیر و رستوانها را تعطیل نکردید؟ چرا بجای مدیریت شرایط، با جان هموطنانمان روبهرو شدید؟»
او افزود:«اگر یک دهم تجهیزاتی که امروز در محله حادثه مستقر شده اند پیش از حادثه در خواست می شد، این حادثه رخ نمی داد، استانداری میگوید ما امکاناتمان کم است، الان شهرداری در پی در خواست کمک با تمام قوت به میدان رفته و نیروهایش را به سمت مراکز آسیب دیده روانه کرده است، سوال من این است که اگر پیش از حادثه از شهرداری تهران در خواست نیرو، لودر و باب کت میشد، شهرداری کمک نمیکرد؟»
پیرهادی گفت: «ما تمام تجهیزات شهرداری های استان و فرمانداری های استان را در سه نقطه درگیر سیل بسیج کرده ایم، اما الان حکایت نوشدارو بعد از مرگ سهراب است،ا گر یک دهم این تجهیزات به موقع به کار گرفته میشد، مردم کُشته نمیشدند.»
هرچند که شخص نماینده نیر بخاطر این نطق به عمل مشابه و نمایش متهم است اما اشاره او به اینکه آنچه که در سیلهای اخیر کشور به وقوع پیوسته حتی ۲۰درصد از وقایع سیل سال ۹۸ نبوده و نیست، به منتقدان حق میدهد که این پرسش را مطرح کنند که بالاخره فرق میکند چه کسی رئیس ستاد بحران استانهای سیلزده باشد یا خیر؟
سیل رفت اما…
«نوشدارو بعد از مرگ سهراب» با فراوان چاشنی نمایش کار و آن وسطها حتی طعنههای سیاسی میشود عملکرد چند روزه محسن منصوری، استاندار تهران که اتفاقا در سابقه کاریاش بیشتر از هر چیزی «جوانترین فرماندار ورامین در دولت محمود احمدینژاد از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲» به چشم میخورد.
با توجه به هشداری که پیرهادی میدهد موضوع روشن است که قصورهایی انجام شده و ترک فعل و وظایف قانونی هنگام هشدارها و تا پیش از وقوع حادثه جای رسیدگی قضائی دارد. خصوصا که تا پیش از این نیز بارها در حوادث مشابه دستور چنین رسیدگیهایی صادر شده است.
و در نهایت، بالاخره سیل رفت و سیلاب با خودش خیلی چیزها را ماندگار کرد، همین عکس کار و جهاد با سر و شکل گلی، توئیتهای طعنهای با اکت سیاسی و نمایشِ «بودن»های ناکافی، دست به دست هم داد تا چهره تعلل و ناکارآمدی پیش از لحظات حادثه را بپوشاند، تا شاید همه «گیج» و مست کارهای ما شوند.
بیشتر بخوانید:
بهجای سیل باید از ساخت مهمانسرا در امامزاده داوود تعجب کرد/ ربط سیل به تغییرات اقلیمی فرار از مسئولیت است
۴۷۴۷