مخاطب جدید که قاطبه سینما روها را شکل میدهند دیگر حوصله ندارد قصه سهپردهای و یا چند پردهی را تماشا کند مخاطب جدید حوصله ژرفاندیشی در یک اثر سینمایی را ندارد و با همین بیحوصلگی سراغ سرعت و اعجاز و فریب و …میرود و تماشاگر مارول میشود.
سینمای مستقل و اندیشمند در تاریکی است درجایی دور قرار دارد صاحبان سرمایه کمتر دستبهجیب میشوند تا این نوع فیلمها را تولید کنند و این بلا از چند دهه اخیر با شتاب فضای مجازی شکل گرفت و مخاطب امروز محصول این نو فکر کردن است. فکر کردن با سرعت و دور شدن بهسرعت.
حالا در وضعیت تاریک، خود اسکورسیزی عنوان میکند که امیدوار است به اندک فیلمهای که برای بیان هنری ساخته میشود و روزنهی امیدبخش را ترسیم میکند اما آنچه اسکورسیزی از احوال سینما خبر میدهد تلنگری است برای اندیشیدن به انسان امروز که غرق در شتاب روزمرگی شده است و این دورانی تازه را برای زیست انسان امروزی رقم زده که میتواند اینچنین مرزهای زمان را بشکافد و به مقصد خود برسد اما انسان در ذاتش هنر طلب است و بیتردید هنر یکی از دلیلهای خوب زندگی کردن به شمار میآید و هر انسانی باید برای قدردانی از هنر وقت بگذارد چراکه هنر به انسان تخیل، تفکر و خلاقیت میدهد
سینما هم در پرتو هنر به همنشینی با انسان میآید تا بتواند فارغ از سرگرمی و گذران وقت دریچهی را برای مخاطبش بگشاید و اینک که فیلمهای مارول گوی سبقت را در ذهن مخاطب ربوده و به ویرانگری تبدیل شده که توانایی تغییر رفتاری انسان معاصر را دارد. روح آرام و زیبای هنر برای روزمرگی انسان به پستو رانده شده است.
برونرفت از این تاریکی که در سینماست در گرو خود مخاطب سینماست مخاطب باید برای تماشا به سراغ فیلمهای برود که در آن سینما مشهود باشد و خودش را از گرداب فیلمهای مارول نجات دهد البته اگر نظام سرمایهداری این اجازه را به گیشه سینما بدهد
*کارگردان سینما