اسلایدفرهنگی

جای خالی عود در گروه‌نوازی/ سانسور ساز در صدا و سیما عامل مهجوریت سازها

سمیه تاج الدین: هرگاه سخن از موسیقی ایرانی به میان می‌آید، صدای زخمه در گوش‌ام می‌پیچد و مرا در شیب تاریخی به سوی بزم‌های عاشقانه می‌کشاند؛ آنجا که «عود»، «رود» بود و نغمه‌اش سبب تفاخر؛ از فراز و نشیب روزگار دلم می‌گیرد. از اینکه عود در طول تاریخ در گوشه‌ای خاموش شده و صدای‌اش کمتر به گوش رسیده.

اینک دیگر نه عود رود است و نه مایه‌ی مباهات. به فکر می‌روم. به این می‌اندیشم که عود در کجای تاریخ نام‌اش را گم کرده و کوک نمی‌شود برای نواختن. نه کسی نام‌اش را می‌داند نه شکل‌اش را حتی. انگار سال‌هاست که در گنجه‌ی تاریخ خاک خورده و کسی غبار بی کسی‌اش را نزدوده.

از دل تاریخ بیرون می‌زنم، به جهان حاضر می‌آیم. لابه لای سایت‌ها و خبرگزاری‌های مختلف که مقاله‌ای به زبان عربی مرا به خود جلب می‌کند.

در این مقاله آمده است: «برای سوری‌ها، عود فقط یک ساز نیست، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ و حال آنهاست و در آینده‌ی آنها نیز باقی خواهد ماند؛ چرا که داستان آن به هزاران سال پیش برمی‌گردد.

سوریه به ساختن و نواختن عود مشهور است؛ چرا که این صنعت یکی از صنایع دستی است که نیاز به مهارت زیادی دارد و عودسازان از این هنر بهره ی فراوانی برده اند.

در این مقاله با اشاره به این موضوع که عود سوری ملودی‌های ویژه‌ای دارد که آن را از دیگر سازهای عود متمایز می‌کند، آورده است: سوری‌ها به این ساز وفادارند؛ زیرا هر جا که می‌روند این ساز را با خود می‌برند. آن را یاد می‌گیرند و یاد می‌دهند. حتی در شرایط پناهندگی و تبعید.

در نوامبر گذشته سازمان یونسکو صنعت عود سوریه را در فهرست جهانی میراث ناملموس خود قرار داد و توضیحی در مورد ساختن و نواختن آن ارائه داد.»

بیشتر بخوانید:

«عود» غیر ایرانی نیست

«عود» به نام ایران و سوریه ثبت جهانی شد

صدای عود شاپور رحیمی پس از ۴ سال شنیده شد

در این مقاله بی آنکه اشاره‌ای به عود ایرانی کند و اینکه این ساز با ایران به صورت مشترک ثبت شده است، «به تفاوت‌های عود ترکی و عربی پرداخت و تفاوت اصلی این دو را در شکل ظاهری دانست و اشاره کرد که عود عربی از نظر اندازه بزرگ‌تر از عود ترکی است. عود عربی صدای عمیق‌تری نسبت به عود ترکی دارد.

ادهم غیث معلم و مدرس اهل سوری عود معتقد است که عود، سازی باستانی در میراث عرب‌ها به شمار می‌رود و خاستگاه آن به منطقه بین النهرین بازمی‌گردد که بخش‌هایی از سوریه و عراق قدیم را دربرمی‌گرفت. این ساز در طول زمان‌ها تکامل یافت تا اینکه به شکل کنونی خود رسید.

در پایان این مقاله آمده است: عود بخش مهمی از هویت عرب‌ها به خصوص، سوریه به شمار می‌رود. زیرا این ساز، ساز شماره‌ی یک برای هر آهنگساز و موسیقی‌دان در این کشور محسوب می‌شود.»

بیشتر دلم می گیرد. از اینکه عود ایرانی را نه تنها ایرانی‌ها نمی‌شناسند، بلکه با وجودی‌که با سوریه به صورت مشترک ثبت جهانی شده، باز هم ناشناس است.

به این فکر می‌کنم آیا درست می‌اندیشم که عود مهجور است؟ خدا خدا می‌کنم اشتباه کرده باشم. به همین علت به آموزشگاه‌های موسیقی سر می‌زنم. قصد کرده‌ام پرس و جو کنم. از این رو به دنبال نخستین مرجع می‌روم و با مدیران آموزشگاه‌های مختلف صحبت می‌کنم. آنچه در ذیل می‌آید، بخشی از این گفتگوست:

یکی از مدیران با اشاره به اینکه از ساز عود، نسبت به سازهای دیگر استقبال بسیار کمتری می‌شود، گفت: این ساز با وجودی که صدای خوبی دارد، اما متأسفانه کمتر معرفی شده است.

وی با تأکید بر این نکته که هر آنچه اتفاق می‌افتد در صدا و سیما صورت می‌گیرد، یادآور شد: صدا و سیما ساز عود و سایر سازها را نشان نمی‌دهد. مردم این ساز را در شبکه‌های تلویزیونی نمی‌بینند. در واقع سانسور ساز در تلویزیون باعث شده که مردم این ساز را نشناسند.

اگر صدا و سیما ساز عود را به مخاطب معرفی کند، استقبال از آن بیشتر می شود. به طور مثال بعد از فیلم “سنتوری”، آموزش ساز سنتور طی دو سال بیشترین شاگرد را داشت. یا فیلم “میم مثل مادر” که پس از آن آموزش ویولن با استقبال روبه رو شد و یا فیلم “پر پرواز” که تقاضا برای یادگیری ساز گیتار افزایش چشمگیری داشت.

مدیران آموزشگاه‌ها به این نکته تأکید داشتند که نه تلویزیون و نه سینما به معرفی عود نپرداخته، حتی تیزری تبلیغاتی در راستای معرفی ساز عود صورت نگرفته، اطلاع رسانی گفتند: اگر مردم این ساز را بشناسند، حتما تقاضا برای شناخت و یادگیری آن بیشتر خواهد شد.

یکی دیگر از مدیران با بیان این نکته که موسیقی حرام است و متأسفانه اثرش در صدا و سیما نمود پیدا کرده است، افزود: رسانه‌های غربی در کلیپ‌ها، کنسرت‌ها یا گروه‌نوازی‌های متعدد به معرفی سازهای خود می‌پردازند که متأسفانه جای عود در کنسرت‌ها و گروه‌نوازی‌های ما خالی است.

جای خالی عود در گروه‌نوازی/ سانسور ساز در صدا و سیما عامل مهجوریت سازها

قصد کرده‌ام عود را از خواب بیدار کنم. هرچند کار من نیست و یک برنامه‌ی مدون و همت عالی در سطح کلان می‌طلبد؛ اما تلاش می‌کنم و گام‌های نخستین‌ام را برمی‌دارم. با همین رویکرد سراغ سعید صالحی ثابت مدرس و نوازنده‌ی عود می‌روم تا نظر او را در این باره جویا شوم:

وی با بیان اینکه این ساز قرن‌ها مهجور مانده بود تا اینکه صد سال پیش توسط نوازاندگان تار و سه تار هنرستان ملی موسیقی مثل منصور نریمان و عبدالوهاب شهیدی شروع به یادگیری و نواختن عود می‌کنند، افزود: ایشان نامه‌ای به محمد عبدالوهاب در مصر می‌نویسند تا درباره‌ی کوک ساز و برخی از تکنیک‌های نوازندگی بپرسند و حتی برخی از تکنیک‌های تار را به عود منتقل کردند.

صالحی ثابت با بیان اینکه این ساز افت و خیزهای بسیاری در طول تاریخ داشته، اظهار داشت: خاستگاه ساز عود در بین النهرین بوده که عراق امروز و برخی از کشورهای عربی هم جزء آن به شمار می‌رود.

وی با اشاره به اینکه این ساز یا در اختیار مذهب بوده یا در اختیار دربار، گفت: بر این اساس این ساز نتوانسته آنچنان که باید و شاید خود را نشان دهد. امروزه باید برنامه‌های موسیقی در جشنواره‌های مختلف به معرفی عود بپردازند. همچنین سیاستگذاری‌های کلانی را در کشور می‌طلبد.

این نوازنده با اشاره به اینکه اینک بیشتر نوازنده‌های برجسته‌ی عود در جنوب هستند، افزود: ساز اول در ایران تار است و در میان عرب‌ها عود. اکثر نوازندگان ما فکر می‌کنند که فقط مصر و سوریه است که عود می‌نوازند، اما کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس، خوانندگان عودنواز هم هستند.

ساعت ها وقت گذاشتم تا این مطالب را جمع آوری کنم و به رشته تحریر درآورم. تا اینجا من به عنوان خبرنگار و مترجم کار خود را انجام دادم؛ حال نوبت مسئولان و متولیان امر است که در این حیطه جلو بیایند و به معرفی سازی که در سازمان یونسکو ثبت ملی شده اقدام نمایند. امیدوارم همت مسئولین سبب شود تا عود از کنج عزلت بیرون بیاید و نغمه اش در گوش‌ها بپیچد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا